چگونگی مناظرههای انتخاباتی
بخش دوممحمد عسلی
در دو شماره قبل همین روزنامه پیرامون مناظرات انتخابات ریاست جمهوری مطالبی قلمی شد و اینک بخش دوم آن به اطلاع خوانندگان گرامی میرسد.
مناظره گفتوگوی دو طرفهای است که معمولاً بین نامزدهای رقیب در خصوص موضوعات مملکتی برگزار میشود.
این نوع مناظره میباید به گونهای برگزار شود که هر نکته یا موضوعی که مطرح میشود برای استدلال و بحث هر دو طرف وقت کافی باشد. نباید به گونهای عمل شود که بیان طرفین قبل از نتیجهگیری ابتر بماند و یا یکی در انتقال نظریات خود با کمبود وقت مواجه شود.
متأسفانه در نحوه برگزاری مناظره نخستین نامزدهای انتخاباتی در صدا و سیما اشکالاتی بود که جای بحث دارد. شاید چون اولین گام تجربی در این خصوص بود هر دو طرف با آزمون و خطا مواجه شدند.
بدیهی است تقسیم وقت برای 8 نفر آن هم در یک زمان خاص و محدود، کار دشواری است. اما همه اشکالات به این مهم ختم نمیشود.
بهتر بود سؤالات مناظره از قبل اعلام میشد و حداکثر 4 نفر از نامزدها در مناظره اول شرکت میکردند و 4 نفر بعدی در دور بعدی با یکدیگر گفتوگو میکردند.
در مناظره اول چنین استنباط میشد که مجری صدا و سیما یک طرف مناظره است و هر یک یا جمع نامزدها طرف دیگر.
و این کار به نوعی فضای سکوت را برای دیگر نامزدها رقم میزد.
طرح سؤال از جانب مجری مناظره به دفعات حالت آزمونی داشت که بیشتر یک نفر از نامزدها مورد خطاب قرار میگرفتند و بقیه میباید ساکت بمانند تا نوبتشان برسد.
مناظره در واقع گفتوگوی دوجانبه دوطرفه میباید باشد که هر دو طرف در مقابل استدلال دیگری حرفی برای گفتن داشته باشند و بتوانند یکدیگر را به چالش بکشند تا برای بینندگان و مخاطبین مسایل مطروحه و ابهامات روشن شود.
نخست اینکه مردم ببینند طرفین تا چه میزان نسبت به موضوع مطرح شده اشراف دارند.
دوم قدرت بیان و استدلال آنها در ارائه نقطه نظراتشان چگونه و تا چه میزان است.
سوم توانایی آنها در ارائه راهکارها و رفع موانع و مشکلات چقدر است و نهایتاً کدامیک از طرفین مناظره نسبت به دیگری از استدلال و دانش بیشتری برخوردار است.
متأسفانه در مناظره نخستین این مسأله چندان روشن نشد و بیشتر پاسخها نوعی بیان نقطه نظرات و کلیگویی بود و کسی نتوانست رقیب خود را به چالش بکشد. بعضی سؤالات و گلهها هم بیپاسخ ماند.
و اما بعد.
نکتهای که نباید در این نوع مناظرهها از یاد برد خواستههای عمومی مردم و اولویتهاست.
بالطبع هیچیک از نامزدها نمیتواند و نباید ادعا کند که بر همه مسایل اشراف دارد و در همه موضوعات مطروحه کارشناس است و مردم هم نباید چنین انتظاری داشته باشند.
اینکه یکی بگوید من چنین و چنان میکنم و به مردم قول میدهم اگر رئیس جمهور شدم کل معضلات را از سر راه برمیدارم و دشواریها را آسان میکنم سخنی ناصواب و به دور از واقعیت و عقلانیت است. زیرا مشکلات کنونی اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در ابعاد چهارگانه یک شبه نیامدهاند که یک شبه از میان بروند و به فرض که چنین شده باشد هر خرابی ممکن است در یک لحظه اتفاق بیفتد، اما در لحظههای بسیاری درست و آباد نشود. مانند آثار ناشی از زلزله که به لحظه و ثانیه بند است. امروز در دنیا یک زلزله اقتصادی اتفاق افتاده که بزرگترین کشور اقتصادی دنیا را به چالش کشیده و هنوز کارشناسان اقتصادی نتوانستهاند برای رفع بحران اقتصادیشان در شرایط مطلوبی که دارند چارهای بیاندیشند. اقتصاد ایران نخست در گیرودار خروج سرمایه و ارز تضعیف شده سپس 8 سال جنگ به آن تحمیل شده تا جایی که ذخایر ارزی به کلی مصرف شده و در خزانه وجهی باقی نمانده بود.
همزمان گرفتار تحریم، تهدید و خروج ارز و سرمایه شده، مضافاً اینکه به علت حذف سازمان برنامه و بودجه دست دولت برای هزینه کردن بدون برنامه، کارشناسی و نظارت باز بوده است.
مجلس و قوه قضاییه به عنوان دو رکن مستقل نظام میباید در آن زمان واکنش نشان میدادند تا موضوع به کارشناسی ارجاع شود.
نکته دیگر آنکه رئیس جمهور هر کس که باشد میباید در چارچوب قوانین و با توجه به هماهنگی بین دو قوای دیگر و به دور از شائبه قانونگریزی امور اجرایی مملکت را به پیش برد تا جایی که نتواند گناه را به گردن دیگری یا دیگران بیاندازد و خود را از مسئولیت بری بداند.
نامزدهای محترمی که در مناظرهها نسبت به عملکرد دولت ایراد یا انتقاداتی دارند باید فراموش نکنند که هر یک از آنها در طول دوره خدمتیشان بعضاً مسئول و شاهد ندانمکاریهایی بودهاند. در نقد عملکرد دولت که بیشتر مسئولین به طور مستقیم یا غیرمستقیم در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها تأثیرگذار و یا ناظر بودهاند جا دارد نقاط قوت و ضعف بیان شوند و اگر دولت دستاوردی هم داشته بیان شود تا در نقادیها سیاهنمایی مطلق نشود و یا همه چیز خوب و بدون ایراد توصیف نشود.
هماکنون شرایط به گونهای است که نامزدها در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دولت را کاملاً ناکارآمد جلوه میدهند و دیدگاههای خود را مؤثر و مثمر و بدون نقص وانمود میکنند.
فضاسازی کنونی اعتماد عمومی را نسبت به عملکرد همه مسئولان تضعیف میکند و به قول شاعر عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو.
مجلس، قوه قضاییه، قوه مجریه، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و خبرگان رهبری در کلیت نظام اختیاراتی دارند و مسئولیتهایی که در بعضی موارد نمیتوان بین آنها تفکیک قائل شد به عنوان یک مسئولیت مشترک در مقابل مردم زیرا هر چند وظایف هر کدام به تفکیک بدون دخالت دیگری در قانون مورد اشاره قرار گرفته، اما هر کدام در زمان تصدی خود به گونهای حق نظارت و بیان نقطه نظرات داشتهاند و میتوانستهاند عملکرد دولت را نقد کنند و یا به چالش بکشند.
نامزدهای محترم ریاست جمهوری هم که اینک اختیاراتی برای بیان دیدگاه و نقطه نظرات خود دارند چه حال و چه در گذشته بهتر است برای اعتمادسازی عمومی در نقد عملکردها نقطه قوتها و نقطه ضعفها را در دو کفه ترازو قرار دهند و آنگاه بگویند. نقطه قوتها را قوت بیشتر میبخشند و در جهت رفع نقطه ضعفها تلاش میکنند.
اما یادمان باشد که کار به همین سادگی هم نیست. کسی که میگوید من در اقتصاد ایران انقلاب میکنم، اول تعریفی از انقلاب، دوم تعریفی از اقتصاد بدهد و سپس اعلام برنامه کند و بگوید چه منابعی دارد و برای عبور از موانع به چه ابزارها و اصلاحات قانونی نیازمند است. آیا در شرایط کنونی مجلس و شورای نگهبان زیر بار اصلاح بعضی قوانین میروند؟
آیا یک نامزد ریاست جمهوری که دم از آزادیهای مدنی میزند میتواند بدون اصلاح و تغییر قوانین و مقررات فعلی زمینهساز آزادیهای مدنی شود؟
و نکته مهمتر آنکه آزادیهای مدنی را چگونه تعبیر و تفسیر میکند که با روح آیین اسلام و ضوابط و شرایط حاکم بر آن تطبیق کند.
و در پایان این کوتاه نوشتار، نکوسیرتی و پارسایی حکم میکند به هر آنچه میگوییم عمل کنیم و اگر نمیتوانیم نگوییم تا مشمول این شعر معروف قدیمی نشویم.
گر آنها که میگفتمی کردمی
نکو سیرت و پارسا بودمی
والسلام