محرم آمد
 محمد عسلی
غریبی که به قربت رسید و رایت خود را بر بام دلها استوار ساخت اینک بر فراز قله باور شیعیان ایستاده، راه می‌نماید. از گذشته‌ها می‌گوید و آیندگان را خبر می‌دهد تا شاهد حماسه‌های مقابله با ظلم باشد. ظلمی که در روی این کره خاکی تمامی ندارد و در هر جا دنیاداری و دنیاخواری خواست مستکبرین باشد، انسان‌هایی نه فقط در محرم که در احرام پرهیز از گناه، آزاد و باورمند روی ریشه‌های در عمق بایستند و از بادهای موسمی شرق و غرب نهراسند که زندگی عقیده است و جهاد در راه عقیده تا در این راه لذت پیروزی حق بر باطل لذتی ابدی و ذخیره‌ الهی باشد برای تمامی نسل‌ها در عصرهای طلایی مبارزه حق علیه باطل.
و اما بعد.
امروز آغاز حماسه‌ای است که برای شکل‌گیری یک نهضت جاوید از بدر شروع شد، در خندق قوام یافت، در خیبر قدرت‌نمایی کرد و در کربلا اوج گرفت تا در آسمان بی‌انتهای آرزوهای خوب‌، چونان پرنده‌ای سبکبال بر دوش جهادگران بنشیند و تا هستی هست فریادگر رهایی باشد از قید بندگی غیرخدا.
و ما را همه در این روزها به یاد عزیزانی که سر دادند در راه خدا اما نباختند جان را وظیفه و رسالتی است که اگر نمی‌توانیم ظهوری چونان آنها در میدان جهاد داشته باشیم حداقل روایتگر حماسه‌هایی باشیم که پیچیده‌ترین و پیشرفته‌ترین درس‌های باور را در کلاس دانشگاه اسلام به انسان‌های طالب آزادی و حق‌نگری می‌دهد و در این راه چه بسیار خارهای مغیلانی آزار دهنده‌اند و چه بسا خار و خاشاک‌هایی که پیرایه‌های باور می‌شوند، آنچنان سنگین که آدمی را گاه از توان و رفتن بازمی‌دارند و مقصد را پرده‌ای از اوهام و ایهام می‌کشند تا تردیدها و تکفیرها را سد راه باورها کنند تا جایی که بسیاری از مریدان نادانسته داشته‌های طلایی را در ظرف‌های مسین زنگ‌زده عرضه دارند و رفتار و گفتار را در گرو خرافه‌های دور از حقیقت به واقعیت جلوه دهند.
آری اینگونه است که باز هم امام حسین (ع) و 72 تن از شهدای کربلا در برگزاری یادروزهایشان مظلوم‌تر از روز عاشورا متبادر به ذهن می‌شوند.
چه باید بکنیم تا این اسوه نیکو را آنگونه که بود به جهانیان نشان دهیم و عمود خیمه ایمانمان را محکم‌تر از گذشته در سرزمین باور مسلمین بکوبیم تا دیگر یزیدیان به خود جرأت جسارت به ساحت مقدس بندگان خالص خدا ندهند؟
آیا با هر آنچه از ذهنمان برمی‌خیزد و به آهنگ این و آن درمی‌آید می‌توان نغمه‌ای سر داد که محرک فطرت آدمی برای رهایی از ظلم و بیداد باشد و اهرمی برای چرخش وزنه‌های کفر و نفاق تا از جای بجنبند و نوای عشق سر دهند؟
پاسخ این سؤال را همه می‌دانیم. اما در عمل بسیاری از ما حتی به اراده‌ای لرزان قیام نمی‌کنیم، هر چند آزادگان راه خود را یافته، گلیم بخت را بافته و غربال عمل آویخته‌اند و چشم به ما دارند.
آری حسین (ع) آمد به آمدنی مانا و ماند، ماندنی برای همیشه تاریخ در دل‌ها و خواندن سرودی برای تمامی منتظران.
اینک ماییم و محرم پیش رو. محرمی که گاه تکرار تاریخ به روایتی دیگر است که اگر در عرصه‌های کربلاهای پیشین باور، رگ‌های گردن در مقابل شمشیرهای زهرآلود خشم کور و جهل بود اینک تمامی گردن ما زیر یوغ ظالمانی است که هستی‌مان را در گرو دارند و چون با ترفندهای گذشته نتوانستند ما را از پا در آورند و از قلم و قدم و صدا افتادند، اینک جیره غذایی‌مان را چونان یزید که آب بر روی سرافرازان کربلا بست محدود و محصور کرده‌اند به بهانه‌های واهی، غافل از آنکه ما فرزندان محرم و نوادگان رمضانیم. ایستاده‌ایم چون سرو به کرامت الهی امیدوار چونان نخل‌های کریم در سرزمین‌های خشک تن راست کرده‌ایم در مقابل استکبار و نه همین سینه‌زنی و گریه و زاری است که می‌بردمان به جهادی از جنس نور. بلکه باورمان به خدای آسمان‌ها و زمین است و این اشک‌ها علامت جوشش دل در تنور باورهاست. ما کجا و حسین (ع) کجا وقتی راه‌های انحرافی یکی پس از دیگری مسیرمان را از صراط مستقیم به کجراهه‌های ابتذال می‌برد که اگر نهیب هدایتگرانه هادیان نبود چه بسا در آغاز راه به باتلاق هوس‌ها می‌افتادیم چونان اقوام و ملت‌هایی که در جهنم نفاق می‌سوزند و فریادرسی ندارند.
پس به شکرانه درس‌هایی که از کربلا آموخته‌ایم و به پاس جانفشانی‌های شهداء و رزمندگانی که نعمت امنیت را با باور حسینی خود برایمان به ارمغان آوردند، راه راست را از بیراهه‌ها بشناسیم و نعمت قدم نهادن در آن را وجهه همت سازیم تا رستگار شویم.
محرم را خوش‌آمد می‌گوییم تا امام شهداء و یارانشان بر سرزمین ما قدم گذارند و به یمن قدومشان گل‌های امید رویشی دوباره را آغاز کنند که محرم وسیله پیشگیری از انحراف است برای مصونیت‌بخشی سالیانه مشروط بر آنکه بهداشت باور را رعایت کنیم و میکرب‌های جهل و خرافه را نابود کنیم. امید که رستگار شویم.
والسلاممحرم آمد
غریبی که به قربت رسید و رایت خود را بر بام دلها استوار ساخت اینک بر فراز قله باور شیعیان ایستاده، راه می‌نماید. از گذشته‌ها می‌گوید و آیندگان را خبر می‌دهد تا شاهد حماسه‌های مقابله با ظلم باشد. ظلمی که در روی این کره خاکی تمامی ندارد و در هر جا دنیاداری و دنیاخواری خواست مستکبرین باشد، انسان‌هایی نه فقط در محرم که در احرام پرهیز از گناه، آزاد و باورمند روی ریشه‌های در عمق بایستند و از بادهای موسمی شرق و غرب نهراسند که زندگی عقیده است و جهاد در راه عقیده تا در این راه لذت پیروزی حق بر باطل لذتی ابدی و ذخیره‌ الهی باشد برای تمامی نسل‌ها در عصرهای طلایی مبارزه حق علیه باطل.
و اما بعد.
امروز آغاز حماسه‌ای است که برای شکل‌گیری یک نهضت جاوید از بدر شروع شد، در خندق قوام یافت، در خیبر قدرت‌نمایی کرد و در کربلا اوج گرفت تا در آسمان بی‌انتهای آرزوهای خوب‌، چونان پرنده‌ای سبکبال بر دوش جهادگران بنشیند و تا هستی هست فریادگر رهایی باشد از قید بندگی غیرخدا.
و ما را همه در این روزها به یاد عزیزانی که سر دادند در راه خدا اما نباختند جان را وظیفه و رسالتی است که اگر نمی‌توانیم ظهوری چونان آنها در میدان جهاد داشته باشیم حداقل روایتگر حماسه‌هایی باشیم که پیچیده‌ترین و پیشرفته‌ترین درس‌های باور را در کلاس دانشگاه اسلام به انسان‌های طالب آزادی و حق‌نگری می‌دهد و در این راه چه بسیار خارهای مغیلانی آزار دهنده‌اند و چه بسا خار و خاشاک‌هایی که پیرایه‌های باور می‌شوند، آنچنان سنگین که آدمی را گاه از توان و رفتن بازمی‌دارند و مقصد را پرده‌ای از اوهام و ایهام می‌کشند تا تردیدها و تکفیرها را سد راه باورها کنند تا جایی که بسیاری از مریدان نادانسته داشته‌های طلایی را در ظرف‌های مسین زنگ‌زده عرضه دارند و رفتار و گفتار را در گرو خرافه‌های دور از حقیقت به واقعیت جلوه دهند.
آری اینگونه است که باز هم امام حسین (ع) و 72 تن از شهدای کربلا در برگزاری یادروزهایشان مظلوم‌تر از روز عاشورا متبادر به ذهن می‌شوند.
چه باید بکنیم تا این اسوه نیکو را آنگونه که بود به جهانیان نشان دهیم و عمود خیمه ایمانمان را محکم‌تر از گذشته در سرزمین باور مسلمین بکوبیم تا دیگر یزیدیان به خود جرأت جسارت به ساحت مقدس بندگان خالص خدا ندهند؟
آیا با هر آنچه از ذهنمان برمی‌خیزد و به آهنگ این و آن درمی‌آید می‌توان نغمه‌ای سر داد که محرک فطرت آدمی برای رهایی از ظلم و بیداد باشد و اهرمی برای چرخش وزنه‌های کفر و نفاق تا از جای بجنبند و نوای عشق سر دهند؟
پاسخ این سؤال را همه می‌دانیم. اما در عمل بسیاری از ما حتی به اراده‌ای لرزان قیام نمی‌کنیم، هر چند آزادگان راه خود را یافته، گلیم بخت را بافته و غربال عمل آویخته‌اند و چشم به ما دارند.
آری حسین (ع) آمد به آمدنی مانا و ماند، ماندنی برای همیشه تاریخ در دل‌ها و خواندن سرودی برای تمامی منتظران.
اینک ماییم و محرم پیش رو. محرمی که گاه تکرار تاریخ به روایتی دیگر است که اگر در عرصه‌های کربلاهای پیشین باور، رگ‌های گردن در مقابل شمشیرهای زهرآلود خشم کور و جهل بود اینک تمامی گردن ما زیر یوغ ظالمانی است که هستی‌مان را در گرو دارند و چون با ترفندهای گذشته نتوانستند ما را از پا در آورند و از قلم و قدم و صدا افتادند، اینک جیره غذایی‌مان را چونان یزید که آب بر روی سرافرازان کربلا بست محدود و محصور کرده‌اند به بهانه‌های واهی، غافل از آنکه ما فرزندان محرم و نوادگان رمضانیم. ایستاده‌ایم چون سرو به کرامت الهی امیدوار چونان نخل‌های کریم در سرزمین‌های خشک تن راست کرده‌ایم در مقابل استکبار و نه همین سینه‌زنی و گریه و زاری است که می‌بردمان به جهادی از جنس نور. بلکه باورمان به خدای آسمان‌ها و زمین است و این اشک‌ها علامت جوشش دل در تنور باورهاست. ما کجا و حسین (ع) کجا وقتی راه‌های انحرافی یکی پس از دیگری مسیرمان را از صراط مستقیم به کجراهه‌های ابتذال می‌برد که اگر نهیب هدایتگرانه هادیان نبود چه بسا در آغاز راه به باتلاق هوس‌ها می‌افتادیم چونان اقوام و ملت‌هایی که در جهنم نفاق می‌سوزند و فریادرسی ندارند.
پس به شکرانه درس‌هایی که از کربلا آموخته‌ایم و به پاس جانفشانی‌های شهداء و رزمندگانی که نعمت امنیت را با باور حسینی خود برایمان به ارمغان آوردند، راه راست را از بیراهه‌ها بشناسیم و نعمت قدم نهادن در آن را وجهه همت سازیم تا رستگار شویم.
محرم را خوش‌آمد می‌گوییم تا امام شهداء و یارانشان بر سرزمین ما قدم گذارند و به یمن قدومشان گل‌های امید رویشی دوباره را آغاز کنند که محرم وسیله پیشگیری از انحراف است برای مصونیت‌بخشی سالیانه مشروط بر آنکه بهداشت باور را رعایت کنیم و میکرب‌های جهل و خرافه را نابود کنیم. امید که رستگار شویم.
والسلام