صفحه 16--27 فروردین 88
صاحب آرزوهای طولانی، دارای کرداری ناپسند است.
علی (ع)
زبان فلسفهي ذهن در ايران وجود ندارد
ایسنا: «فلسفهي ذهن؛ يك راهنماي مقدماتي» نوشتهي ايان ريونز كرافت ترجمهي حسين شيخرضايي روز سهشنبه، 25 فروردينماه در شهر كتاب مركزي نقد شد.
مترجم «فلسفهي ذهن؛ يك راهنماي مقدماتي» در سخناني در اين نشست گفت: من رشتهي اصليام فلسفهي علم است؛ اما همواره جاي خالي كتاب درسي را در فلسفهي ذهن احساس ميكردم. متأسفانه دانشگاههاي ما حتا يك درس دوواحدي دربارهي فلسفهي ذهن ندارند. هرچند در فلسفهي علم كتابهاي متعددي ترجمه شده و ادبيات اين حوزه از فلسفه در زبان فارسي شكل گرفته است و همين كار مترجم حوزهي فلسفهي علم را راحتتر ميكند؛ اما زبان فلسفهي ذهن در ايران وجود ندارد و اين ناشي از نپرداختن به فلسفهي ذهن در محافل دانشگاهي ايران است.
اين استاد فلسفه با اشاره به تلاشهاي محمودخاتمي در تأليف و ترجمهي آثاري در حوزهي فلسفهي ذهن، يادآور شد: عليرغم ترجمههاي انجامشده، هيچكدام از كتابهايي كه ترجمه شده است، كتاب درسي نيست.
او در ادامه به ترجمهاي از كتاب چرچلن در حوزهي فلسفهي ذهن اشاره كرد و با يادآوري اين مسأله كه اين اثر تنها امكاني را فراهم ميآورد كه مخاطب با عقايد اين انديشمند آشنا شود، تصريح كرد: به اعتقاد من در حوزهي فلسفهي ذهن، ما به كتابهاي بسيار تخصصي احتياج نداريم؛ زيرا كسي كه ميخواهد در مقاطع تكميلي اين گرايش فلسفي را دنبال كند، ناگزير به فراگيري زبان انگليسي است؛ اما در مقطع كارشناسي، ترجمه آثاري عموميتر در حوزه فلسفه ذهن ضرورت دارد و درواقع ما در حوزههاي جوانتر فلسفه در ايران به كتابهاي درسي نياز داريم.
عضو هيأتعلمي مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران در توضيحي درباره اين اثر نيز گفت: كتاب در زبان انگليسي نثري شفاف و روشن دارد و سعي كردهام اين را در فارسي لحاظ كنم و اين درواقع كتابي درسي است؛ نخست به دليل شكل فصلبنديهايي كه كتاب دارد و ديگر به خاطر مطالبي كه در اين اثر ارائه شده است؛ از اينرو معتقدم چنين كتابهايي ميتواند نياز ما را براي تدريس برآورده كند.
شيخرضايي مهمترين دشواري ترجمه كتاب را ارائه برابرهايي دانست كه در زبان فارسي تثبيت نشده و ممكن است مخاطب را دچار ابهام كند.
او در پايان به ارائه توضيحاتي درباره مطالب آمده در كتاب پرداخت.
شاپور اعتماد نيز گفت: من همواره دغدغه داشتم كه اگر كسي بخواهد فلسفه ذهن را به فارسي بنويسد، چه ميشود، كه با مطالعه ترجمهي اين اثر تا حدودي به پاسخ آن رسيدم.
مديرگروه فلسفه مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران خاطرنشان كرد: انگيزه نويسنده در تأليف كتاب بجاست؛ اما متواضعانه آن را به عنوان اثري درسي براي دانشگاهها محدود كرده است؛ در حاليكه با ترجمه اين آثار يك معدل فرهنگي در كشور دارد شكل ميگيرد كه بالا بودن اين معدل فرهنگي، امكانهاي بيشتري در اختيار جامعه علمي ما قرار ميدهد.
او در نقد برخي از برابرهايي كه مترجم براي عبارات انگليسي انتخاب كرده است، يادآور شد: به عبارتهايي در ترجمه برخورد كردهام كه در زبان فارسي تا حدودي نامتعارف است و ميتوان با يك ويرايش، كيفيت ترجمه را بهتر كرد. همچنين در اين اثر، احساس ترجمه بودن مشهود است.
اعتماد در ادامه با ارائه مباحثي تخصصي و بحث درباره آراي ذكرشده در كتاب و نقد و بازخواني آنها تصريح كرد: برخي مطالب آمده در كتاب خارج از حيطه منبعي آموزشي براي مقطع كارشناسي است.
اميراحسان كرباسيزاده ديگر سخنران اين نشست با طرح اين سؤال كه فلسفه ذهن چيست و فيلسوف ذهن چه كمكي ميتواند به دانشمند بكند؟ به ذكر سه داستان تاريخي از بزرگان انديشه پرداخت و در نخستين ماجراي تاريخي كه روايت كرد، اظهار نمود: اولين مسأله مربوط به رؤياست كه در نوامبر 1619 براي دكارت اتفاق ميافتد. دكارت رؤياهايي ميبيند كه در آن رؤياها با دو كتاب مواجه شدهايم؛ يكي كتاب فرهنگ لغت و ديگري يك كتاب شعر است كه اولين بازنمايانندهي اين بود كه خرد قدما هيچ ارتباطي به هم ندارد و درواقع تكهتكههاي خرد در يك فرهنگ جمع شده است. اما كتاب دوم آن را مطرح ميكرد كه خرد جديد به صورت ارگانيك و بيان شاعرانه در كنار هم قرار گيرند كه بعد از اين رؤيا بود كه دكارت آن طرح خود را تحت عنوان دوگانهانگاري آغاز كرد. نكتهاي كه دكارت به آن توجه كرد، مسألهاي بود كه سرآغاز فلسفه ذهن شد.
وي خاطرنشان كرد: اين حوزه رؤيا در تعامل با حوزه بيان بود و رؤيا باعث ميشد كه فرد كار فيزيكي انجام دهد و اينكه تعامل بين روان و فيزيك چگونه انجام ميگيرد، سؤالي است كه در فلسفه دكارت مطرح ميشود و يكي از راهكارهاي مطرحشده در اين كتاب اين است كه ما قائل به دو قلمرو نباشيم كه يك قلمرو فيزيكي داريم و يك قلمرو روحي و بخواهيم بدانيم كه تعامل بين روح و فيزيك چگونه است. درواقع در راهكار كتاب گفته ميشود كه اين تعامل بين فيزيك و فيزيك است كه اين در دسترسترين پاسخي است كه ميتوان به اين سؤال برآمده از فلسفه دكارت داد.
عضو هيأتعلمي مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه به ماجراي درگذشت آلبرت اينشتاين اشاره كرد و گفت: توماس هاردي پزشكي است كه مغز اينشتاين را قبل از به خاكسپاري بيرون آورد و از آن عكس گرفت و بر روي آن تحقيقاتي انجام داد. او مغز را به 250 قطعه تقسيم كرد و آن را در اختيار دانشگاههاي آمريكايي گذاشت. محققان آمدند آن تكههايي را كه از مغز اين دانشمند در دست داشتند، مورد بررسي قرار دادند و به نتايج جالبي رسيدند. نكات جنجالي كه انتشار دادند، اين بود كه مغز اينشتاين از يك مغز معمولي انسان هم كوچكتر است؛ درواقع مغزش از متوسط مغز آدمها كوچكتر بود و ديدند كه مغز اينشتاين چگالي نورونهايش بيشتر است. قسمت ديگر مشاهدات آن محققان اين بود كه مغز اينشتاين به گونهاي است كه آن بخشي كه بالاي گوشهاي او قرار دارد، 15 تا 17درصد بزرگتر از يك فرد عادي است كه آن بخش مربوط به محاسبات رياضي و تخيلات فرد است و همچنين بخش مربوط به تكلم اينشتاين خيلي كوچكتر بود. از اين رهگذر بود كه پرسيدند آيا ميتوان گفت همه قابليتهاي ذهني ما در مغزمان ريشه دارد و نتيجه اين تحقيقات به خوبي نشان داد كه همينطور است. اينشتاين تا سهسالگي حرف نميزد و تا هفتسالگي تنها بعضي كلمات را تكرار ميكرد و در سن 16سالگي به خاطر شفاف نبودن در تكلمش در آزمون دانشگاه موريخ رد شد و از اينجا بود كه نظريه «اينهماني» در فلسفه ذهن مطرح شد.
كرباسيزاده در ادامه به چارلز باوج - رياضيدان انگليسي - و تلاش او براي ايده اختراع ماشين حسابي كه لگاريتمها را حساب كند، اشاره كرد و گفت: طرح اوليه باوج اين بود كه ماشيني كاملا مكانيكي اختراع كند تا همه محاسبههاي لگاريتمي را انجام دهد.
اين استاد دانشگاه با شرح علت ناكامي باوج در تحقق اين ايده، به استفاده فيلسوف ذهن از اين رويداد اشاره كرد و گفت: فيلسوف به اين مسأله فكر ميكند كه ماشيني كه ميتواند محاسبه كند، يك فعاليت ذهني انجام ميدهد. خب اگر يك فعاليت ذهني انجام ميدهد؛ چرا نگوييم ماشين هم حالتهاي ذهني را دارد؛ از اينروست كه فيلسوف ذهن بايد به اين سؤال پاسخ دهد كه فعاليت ذهني چيست و ذهني بودن يك امر را تشريح كند. درواقع ويژگي ذهني بودن يعني اينكه هم مسأله ماشين باوج و هم رؤياي دكارت در آن جا داده شود. دغدغه فيلسوف ذهن اين است كه وجه مشترك ويژگيهاي ذهني را پيدا كند.
او در بخش پاياني سخنانش گفت: اين كتاب واقعا يك راهنماي مقدماتي است و بايد كوشش مترجم را در اين زمينه ارج نهاد؛ هرچند يكرشته مسائل مربوط به عواطف و اختيار در ترجمه از قلم افتاده. اين از بهترين كتابهايي است كه ميتواند در حوزه فلسفه ذهن براي دانشجويان مورد استفاده قرار گيرد.
مهدي نسرين آخرين سخنران اين نشست نيز از ترجمه اين اثر به عنوان ترجمه رواني ياد كرد و گفت: اين ترجمه دقيقي است و شكي نيست كه در اين اثر اشتباه مفهومي رخ نداده است. اين عضو هيأتعلمي مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران تصريح كرد: در بسياري از واژهگزينيهايي كه صورت گرفته، بهترين گزينه موجود است.
او با بازخواني بخشي از اثر كرافت و ارائهي شواهدي از ترجمه نشان داد كه مترجم بر متن مسلط است و در بخش پاياني سخنانش به ارائه توضيح و نقدي درباره آراي كرافت در اين اثر پرداخت.
نادري با گلايه از انتخاب فيلمهاي «سيسال سينما»:
احساس ميكنم اين بسته سريع و عجولانه پيچيده شده است
ایسنا: مهدي نادري نسبت به چگونگي انتخاب فيلمهاي بستهي «سيسال سينما» گلايهمند است و ميگويد: با ديدن اين بسته بسيار حيرت كردم و مطمئنم كه اين بسته فرهنگي نيست!
اين مستندساز در ارزيابي اين بستهفرهنگي اعتقادش را اينگونه مطرح كرد: فكر ميكنم كه اگر قصد تهيه بستهاي فرهنگي از سينماي ايران داشته باشيم، قطعا ميتوانستيم بستهاي بسيار بهتر و شكيلتر آماده كنيم، لذا احساس ميكنم آنچه كه اكنون تهيه شده تنها نوعي بقچه است!
او گفت: واقعا از اينكه مديرعامل خانه سينما به چنين موضوعي تن داده متأسفم و احساس ميكنم كه اين بسته بسيار سريع و عجولانه پيچيده شده است و شايد اولين معيار اين افراد براي انتخاب آثار، دفترچه تلفن گوشيهاي موبايل آنها بوده.
اين مستندساز ادامه داد: مگر ميشود در سينماي كوتاه، انيميشن و مستند ايران اسمهايي مانند وحيد نصيريان، محسن عبدالوهاب، مصطفي آلاحمد و ... را ناديده گرفت. دربارهي آلاحمد نميدانم، اما احساس ميكنم در مورد بقيه اين افراد آنچه باعث حذف شده، حرف اول اسامي آنهاست! و احتمالا اين دوستان براساس اسامي دفتر تلفن خود اين فهرست را آغاز كردهاند و به انتهاي آن نرسيدهاند.
كارگردان مستند «تصوير كلمات» در بخش ديگري از اين گفتوگو بيان كرد: مدتهاست كه راجع به هيأتهاي داوري و انتخاب و نظرهای آنها، صحبت و گلايهاي نميكنم. چراكه ماهيت و چگونگي تصميمگيري و سطح دانش بسياري از داوران برايم مشخص شده است، اما حال كه قرار است بستهاي را به خارج از كشور بفرستيم حداقل كاري نكنيم كه آنها هم، متوجه رفيقبازيهاي ما بشوند.
تازهترين اثر داستاني امين فقيري در نمايشگاه كتاب
ایسنا: امين فقيري همراه با عرضهي اثري تازه در نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران، دو نمايشنامهاش را به چاپ ميسپرد.
مجموعهي داستان كوتاه «ببينم نبضتان ميزند» تازهترين اثر داستاني فقيري است كه در نمايشگاه عرضه خواهد شد.
به گفتهي اين نويسندهي شيرازي، مجموعهي داستان «ببينم نبضتان ميزند» دربرگيرندهي 10 داستان كوتاه در فضايي رئال است كه البته برخي از اين آثار به رئاليسم جادويي تنه ميزنند.
فقيري همچنين گفت، داستانهاي اين مجموعه به تدريج طي يك و نيم سال نوشته شده و نشر چشمه بعد از يك سال و چند ماه در انتظار مجوز انتشار بودن، آن را منتشر ميكند.
همچنين به قلم اين نويسنده، نمايشنامههاي «در تو تكرار نميشود آن گل سرخ» و «سقزي» منتشر خواهند شد.
فقيري در اينباره گفت: كار نگارش اين نمايشنامهها سالها پيش به انجام رسيده كه تا كنون آنها را به چاپ نسپرده بودم؛ اما اكنون تصميم به انتشارشان دارم كه نمايشنامهي «در تو تكرار نميشود آن گل سرخ» را به حلقهي نيلوفري وابسته به انتشارات نويد شيراز سپردهام و نمايشنامهي «سقزي» را هم با توافق با ناشري، براي انتشار ارائه ميكنم.
فقيري «در تو تكرار نميشود آن گل سرخ» را نمايشنامهاي با مضمون اجتماعي دانست و گفت: البته زمان و مكان داستان به حادثهي واقعي ارجاع ندارد. نمايشنامهي «سقزي» هم ماجرايي است كه در شيراز 50 سال پيش اتفاق ميافتد و قصهي عاشقانهاي را روايت ميكند.
او همچنين از به پايان رساندن نگارش كتابي در حوزهي ادبيات نوجوانان خبر داد و در اينباره متذكر شد: كتاب «قصصالانبيا» نوشتهي ابراهيم بن منصور نيشابوري را براي گروه سني نوجوانان كار كردهام كه در واقع اثري است متعلق به قرن پنجم هجري و سعي كردهام آن را به زبان روايي و نثري ساده براي نوجوانان بازنويسي كنم. اين كتاب را به تازگي به نشر پارسه سپردهام.
فقيري از سويي، برنامهاي جدي براي مكتوب كردن خاطراتش دارد و تا اين جاي كار به تعبير خودش، تا مرور و مكتوب كردن خاطرات كودكياش پيش آمده است.
نويسندهي «كوچهباغهاي اضطراب» نام اين اثرش در حوزهي زندگينامهنويسي را «مثلا خاطرات» عنوان كرد و گفت: اميدوارم بتوانم كار نگارش آن را با سرعت پيش ببرم.
او در تأليف اين اثر از رويدادهايي حرف زده كه فاعل يا شاهد آنها بوده و به وي نيز ربط داشته است. با اين حال به نوعي تحولات سياسي - فرهنگي سالهاي نويسندگي و زندگياش را در دل اين خاطرات تبيين ميكند.
«سگها در تاريكي» عنوان ديگر اثر تأليفي امين فقيري است كه در قالب رمان نگارش يافته و به گفتهي نويسنده، بعد از يك سال همچنان در انتظار دريافت مجوز نشر است.
امين فقيري متولد سال 1323 در شيراز است. «كوفيان»، «غمهاي كوچك»، «مويههاي منتشر»، «دهكدهي پرملال»، «رقصندگان»، «زمستان پشت پنجره»، «زندگي قوامالدين شيرازي» و همچنين نمايشنامههاي «غربت عشق»، «گرگ» و «پهلوان حيدر» از جمله آثار اين نويسندهاند.
عرضهي آثار محمد معين در نمايشگاه كتاب تهران
ایسنا: آثاري از محمد معين در بيستودومين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران عرضه ميشود.
به گفتهي مدير انتشارات صداي معاصر، پس از گذشت چهار دهه از درگذشت معين، براي اولينبار متن كامل تصحيح اين فرهنگنويس از كتاب «چهار مقاله و تعليقات» نظامي عروضي سمرقندي نسخهي علامه قزويني چند روزي است كه در 845 صفحه با توضيحات منتشرنشدهي او بر آن به چاپ رسيده است.
وي در توضيحاتي دربارهي اين چاپ كتاب و اينكه ناشران ديگري نيز آنرا در حال انتشار دارند، گفت: كتاب دو نوبت به ترتيب در سالهاي 34 و 36 منتشر شد. زندهياد معين در سال 38 تا 45 روي آن مجددا كار كرد و اصلاحات زیادی در آن انجام داد. تصحيحات و تعليقاتي نيز بر آن افزود كه در نهايت، نسخهي جديدي به دست داده شد؛ اما منتشر نشد و خانوادهي او و فرزندش - مهدخت معين - آنرا در اختيارمان قرار دادند و منتشرش كردهايم. از سال 75 براي اين كتاب شروع به كار كرديم و فقط پنج سال حروفچينياش طول كشيد، تا امسال كه چاپ شد. در واقع، 312 توضيح و يادداشت اضافه شده است. ناشران ديگر بر اساس همان چاپ سال 36، كتاب را درميآورند.
اثر يادشده به گفتهي اين ناشر، از سوي نشر زوار نيز در حال انتشار است.
از سوي ديگر، مدير انتشارات معين از چاپ اين كتاب در تقريبا 736 صفحه در نمايشگاه خبر داد و اظهار كرد: در اين چاپ همهي يادداشتهايي را كه زندهياد معين بعد از چاپ دانشگاه تهران در سال 36 اضافه كرده است، در متن جاي دادهايم، البته نه به صورت جداگانه و كتاب با حروفچيني جديد منتشر ميشود.
قرار است «فرهنگ يكجلدي معين» هم براي چاپ پانزدهم كه فقط شامل لغت ميشود، «ستارهي ناهيد»، شعرهاي معين كه با عكسهايي از يارتا ياران همراه است، «تحليل هفت پيكر نظامي» و «برگزيدهي شعر و نثر» (اين آثار پيشتر توسط ناشران ديگري چاپ شدهاند) توسط نشر يادشده براي نوبت اول به چاپ برسند و در نمايشگاه عرضه شوند.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس در اقلید:
25508 میلیون ریال اعتبارات تحقق یافته دور اول سفر ریاست جمهوری در فارس
طبیعی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس در سفر به اقلید همزمان با بازدید هیأت دولت از طرحهای عمرانی، ضمن اشاره به تخصیص 25508 میلیون ریال اعتبارات سفر ریاست جمهوری در فارس گفت: مصوبات تحقق یافته دور اول این سفر موجب شد با یاری خدا و عنایت ریاست جمهوری و تلاش حوزه عمرانی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، بیش از 19 طرح اعم از مجتمع فرهنگی هنری، کتابخانه، مؤسسات قرآنی، کانونهای فرهنگی هنری مساجد گشایش یافته یا مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، طبیعی افزود: از این تعداد، 13 طرح عمرانی در شیراز و شهرستانهای: نیریز، ممسنی، فسا، اقلید، استهبان، مرودشت، سروستان و جهرم تکمیل و تجهیز گردیده و همچنین چهار طرح نیز در شهرستانهای: خرمبید، مهر، فیروزآباد و فراشبند، در حال احداث و عملیات اجرایی است.
طبیعی اظهار داشت: در همین راستا به منظور حمایت از گسترش فعالیتهای فرهنگی و هنری و تعمیق فرهنگ دینی و کمک به مؤسسات قرآنی و همچنین تجهیز کانونهای فرهنگی هنری مساجد استان مبالغی از اعتبارات نیز به برگزاری بیش از 86 برنامه بزرگ فرهنگی، هنری و حمایت از مؤسسات قرآنی و تجهیز 162 کانون فرهنگی هنری در سراسر استان اختصاص یافت.
جلالالدين كزازي:
پير عطار و پيرانپير او، بوسعيد است
ایسنا: نشست «عطار؛ پيري و پيشوايي معنوي» با سخنراني جلالالدين كزازي عصر روز سهشنبه، 25 فروردينماه در روز بزرگداشت عطار نيشابوري در مؤسسهي گفتوگوي اديان برگزار شد.
كزازي در اين نشست گفت: آموزههايي كه در گذشتهي ما ايرانيان است، پيشتر در سرودههاي نهانگرايانهي ما ديده ميشود. عطار يكي از پيران بزرگ درويش است؛ يكي از پيشوايان نامدار در آموزههاي خداجويانه و خداخويانه. هر كه گام در راه مينهد و تنگناهايي كه در راه شناخت خدا نهفته است، پس پشت مينهد، خداجوست. اما نزد رازآشنايان و نهاندانايان و مردان، راه كار با خداجويي پايان نميپذيرد؛ خداجويي بايد به خداخويي انجامد. اين نويسنده و پژوهشگر افزود: عطار اين نكتهي نغز را به شيواترين شيوه در «منطقالطير» باز نموده و سروده است. عطار موشكافانه مانند روانشناسي ژرفكار و جامعهشناسي خردسنج، گزينههاي رواني و اجتماعي را در گفتوگوهاي «منطقالطير» آشكار ساخته است. كزازي خاطرنشان كرد: عطار كه استادي در سخن فارسي است و با نغزيها و نازكيهاي اين سخن آشناست، آن پيوند آشنا را كه خداجويي در فرجام جستوجوي خود كه خداست، مييابد، نشان داده است و با بازياي بهينه با واژگان، آن سي مرغ كه در سيمرغ مينگرند، خود را ميبينند. هيچ گماني در آن نيست كه راه شناخت را بايد با راهنمون پيمود؛ اما كار و ساز اين راهنموني چيست؟
او يادآور شد: اينكه ميگوييم بي پير نميتوان راه پيمود، سخن من در راز پيري و پيروي است كه ميخواهم بگشايم كه پير و پيرو چه نسبتي با هم دارند. آيا پير استاد است؟ تنها آموزنده است؟ آيا پيوند پير با پيرو به پيوند دلشده ميماند با دلدار يا هر پيوندي ژرف و تنگ از اينگونه؟ بر آنم كه پيوند پير و پيرو پيوندي در گونهي خود بيهمانند است. كزازي با بيان اينكه اگر روزگاري ناچار شوم پيوند پير و پيرو را با هم بسنجم، ميتوانم بگويم پيري و پيروي به پيوندي ميماند كه خوابانگيز با خوابرو دارد، در ادامه متذكر شد: در آن هنگام كه خوابرو در چنبر چيزي خوابانگيز با خود بيگانه است و از خويشتن ياد نميآورد و اگر اين پيوند بسيار ژرف و پايدار باشد، در جايي هم فرو نميماند و نيازي نيست كه خوابانگيز و خوابرو در كنار هم باشند، بر اين پايه شايد بتوان اين كلمه را فهميد: سرسپردگي. پيرو زماني از پير ميتواند اطاعت كند كه سرسپرده باشد. اين استاد زبان و ادبيات فارسي همچنين گفت: يكي از مشكلات ما اين است كه گاهي انديشههاي ساده را پيچيده ميگردانيم؛ از اينرو به كژي ميگراييم. گاهي فكر ميشود كه در اين پيوند نغز كه پير و پيرو دارند، پير را سودي است. آن سرسپردگي پيرو نسبت به پير از آنرو در چشم پير ميارزد كه او سودي از آن مييابد؛ ولي اگر سودي در اين پيوند است، تنها به پيرو بازميگردد.
او با بيان اينكه راه را نميتوان بي پير گذراند، يادآور شد: راست اين است، پيرو براي بهره بردن از پير نيازي ندارد كه او را مانند خويش فرومانده و در بند تن ببیند و نيازي ندارد رازهاي رهروي را از زبان پير بشنود. پيوند پير و پيرو ميتواند فراتر از زمان و مكان باشد. اين مترجم با اين پرسش كه پير عطار كيست؟ ادامه داد: از پير راستين عطار در هيچيك از زيستنامههاي او يادي نشده است؛ زيرا آن پير، پيري بوده است از گونهاي ديگر. آنان كه پيران عطار را نام بردهاند، پيران را مرداني ميدانستند كه زندهاند و عطار ميتوانست از آنها بهره ببرد. به نظرم، پير عطار و پيرانپير او، بوسعيد است كه دو قرن پيش از عطار ميزيسته است. كزازي با بر شمردن انواع پيرها گفت: در باورهاي نهانگرايانه، پيران را به دو گونه بخش ميكنند؛ يكي ماهپيران و ديگر حورپيران (اولياي شمسيه). ماهپيران، پيراني هستند كه پيرو را با حورپيران پيوند ميدهند. پيرو در نهاد و باطن پيران گوناگون سير ميكند و ميگذرد از ماهپيران و راه به حورپيران ميبرد. اگر در اين راه باريك و دشوار، بخت همراه باشد، به پيرپيران حضرت علي (ع) ميرسد. او ادامه داد: حورپيران بيشتر ناديدني هستند. از گيتي و تنگناها گذشته و به مينو رفتهاند؛ مانند مرغان عطار بند و دام را گسسته و شكستهاند، از مغاك خاك، از زندان زمين رهايي جستهاند. رهرو و ماهپيران رفتن و جستن را ميآغازد تا به ياري آنان به حورپيران برسد. بوسعيد در برابر عطار، حورپيري است كه او را از مينو راه مينمايد.