صفحه 7--27 فروردین 88
گذری و نظری بر همایش بین المللی زبان شناسی و مردم شناسی لارستان
ابوالقاسم فقیری
مردمان فارس بزرگ، از روزگاران گذشته مهمان نوازی را با خودشان یدک می کشیدند. لارستان هم که پاره ای از فارس است این صفت ارزشمند و انسانی را با خودش دارد. 23، 24 و 25 اسفند ماه به بهانه شرکت در همایش بین المللی زبان شناسی و مردم شناسی لارستان، مهمان لاری ها بودیم و مزه مهمان نوازی ایشان را چشیدیم.
مهمانان همایش چه آنانکه سخنرانی داشتند و چه آنها که به عنوان مهمان ویژه در همایش حضور داشتند اکثراً از همایش رضایت داشته و اگر از ایشان می پرسیدید همایش چگونه گذشت؟ به یقین این جواب را می شنیدید: خوب بود و به قول استاد باستانی پاریزی خش (XAS ) «خوش» بود.
کار همایش گسترده و وسیع بود و همت بالا. کم و کسری نبود. لار برای اولین بار بود که دست به برگزاری چنین همایشی می زد. از قدیم می گفتند: «سفره نینداخته بوی مشک می دهد.»
سفره ای که پهن شد، ممکن است کم و کسری هم داشته باشد، که انصاف حکم می کند آدمی آن را ندیده بگیرد.
ساعت 5/5 بعدازظهر روز پنجشنبه مورخ 22/12/87 به اتفاق استاد صادق همایونی به ترمینال کاراندیش رسیدیم. کم کم همراهان از راه رسیدند؛ دکتر جمشید صداقت کیش، دکتر عبدالعلی لهسائی زاده و دکتر سکندر امان الهی بهاروند که اینها را از نزدیک می شناختم. ساعت 5/6 از ترمینال بیرون زدیم و شهر را ترک کردیم. نیم ساعتی گذشت و بعد جاده بود و سیاهی شب و روستاهایی در مسیر راهمان که اکثراً با هم شباهت داشتند. در اتوبوس بعضی خوابیده بودند، ولی خواب سراغ ما نیامد که نیامد.
همین جا اجازه می خواهم مطلبی را درباره خواب به عرض برسانم. آن را در یک پرانتز سوای مطلب مورد بحث مان داشته باشید.
- سال 36 در روستای فهلیان ممسنی تدریس می کردم. آن زمان جاده شیراز- کازرون- ممسنی خاکی بود. از ممسنی خودمان را به کازرون می رساندیم و در آنجا منتظر می ماندیم که اتومبیلی از راه برسد، آنچه نصیب می شد یا کامیون های باری بود و یا تانکرهای نفت کش. سرانجام کامیونی از راه رسید سوار شدم. راننده بچه شیراز بود اتفاقاً بچه محل درآمدیم. گفت: اگر خوابت می آید بخواب.
گفتم: خوابم نمی برد.
گفت: پس ماجرایی را تعریف کنم؟
گفتم: بفرمایید.
گفت: از بوشهر به شیراز می رفتیم اسداله شاگردم در رکاب ایستاده بود و دنده پنج هم در دستش. دنده پنج قطعه ای از کنده درخت بود. در گردنه ها هر زمان که ماشین نمی کشید شاگرد وظیفه داشت از رکاب پایین بپرد و دنده پنج را زیر چرخ عقب بگذارد تا ماشین بایستد. شب بود و می رفتیم. گهگاه برمی گشتم
و به اسداله می گفتم:
-اسدالله بیداری؟
جواب می داد: بیدارم، برو!
در عالم خودم بودم و از اسداله بی خبر که یک لحظه به طرف اسداله برگشتم. دیدم از او خبری نیست با خودم گفتم: دیدی بچه مردم را سر به نیست کردم! به هر جان کندنی بود کامیون را نگه داشتم پایین آمدم و اسدالله را دیدم که وسط جاده دراز به دراز خوابیده بود. باکی نداشت. سرم را بردم کنار گوشش و گفتم: اسدالله بیداری؟
گفت: بیدارم برو؟!
این را می گویند یک خواب ششدانگ.
* * *
نزدیک به نیمه شب بود که مقابل هتل کوثر لار رسیدم. جمعی انتظارمان را می کشیدند. شهر در این قسمت بیدار بیدار بود.
عبدالنبی سلامی دوست و پژوهشگر کازرونی خودش را به ما رساند. شام که خوردیم رفتیم که در «استاد سرا» استراحت کنیم.
همین جا بنویسم که این همایش با مشورت جناب سلامی سر و سامان یافته بود که باید از ایشان سپاسگزار بود.
مراسم گشایش همایش تالار وحدت:
ساعت 5/8 صبح جمعه اتومبیل آماده بود که ما را به تالار وحدت برساند. آن جا بود که چشممان به جمال عده ای از اهالی فرهنگ روشن شد. دیدار این عزیزان غنیمت بود؛ استادان: دکتر منوچهر ستوده، دکتر احمد اقتداری، دکتر علی اشرف صادقی، دکتر باستانی پاریزی، میر جلال الدین کزازی، دکتر چیستا یثربی، دکتر علی بلوکباشی، استاد سید احمد وکیلیان،
احمد حبیبی، دکتر بدرالزمان قریب، دکتر محمود جعفری قنواتی، دکتر حسنلی و استاد ایرج افشار. از پیش آرزو کرده بودم استاد ایرج افشار را زیارت کنم که به آرزویم رسیدم. کتاب «سیری در ترانه های محلی» را تقدیم حضورشان کردم. پسین همان روز دیدارشان میسر شد. فرمودند تبریک می گویم.
راستش خوشحال شدم. دریافتم بیراهه نرفته ام.
برنامه گشایش آغاز شد: کلام خداوند منان را شنیدیم. سپس سرود جمهوری اسلامی، سخنان مقام معظم رهبری در خصوص لارستان بزرگ، سرود لارستان و بعد پیام حضرت
آیت الله آیت الهی قرائت شد. سخنرانی استاد احمد اقتداری به دلم نشست دومین بار بود که ایشان را می دیدم. یادم می آید یک بار به اتفاق «یاران یکشنبه» در یکی از بیمارستانهای شیراز به عیادتش رفتیم.
آن زمان قلب استاد به ایشان نامهربانی کرده بود. الحمدالله اکنون سالم می دیدمش، پرشور و استوار مثل همیشه شیدای ایران و خلیج همیشه فارس و سرزمین دوست داشتنی لارستان.
سرود لارستان که پخش شد پرمحتوا و گوش نواز بود.
و در پایان آیین باران خواهی در لارستان را دیدیم که به صورت نمایشنامه ای عرضه شد و سخت جالب بود.
مجری برنامه، هنرمند ارزنده سینما و تئاتر کشور، جمشید ارجمند بود. با هم گپی زدیم که بچه های اهل فرهنگ شیراز را خوب می شناخت.
برنامه سخنرانی ها در سه سالن انجام می شد: بخش ایران شناسی
«سالن فرمانداری لار»، بخش زبان شناسی «سالن آمفی تئاتر بیمارستان امام رضا(ع)» و بخش مردم شناسی «تالار اندیشه دانشکده پرستاری لار».
از همه سخنرانی ها نمی شد استفاده کرد و ما کشیده شدیم به سوی فرهنگ مردم.
مطالب جالبی توسط پژوهشگران تهیه شده بود که همگی در ارتباط با فرهنگ لارستان بود. مطلبی را که صاحب این قلم برای عرضه در همایش انتخاب کرده بود، «جایگاه لارستان در ترانه های محلی» بود که انشاءالله جداگانه چاپ خواهد شد.
عنوان سخنرانی استاد صادق همایونی؛ «باقر لارستانی» و موضوع سخنرانی دوستمان دکتر صداقت کیش «سیاحان و لارستان» بود.
جالب توجه اینکه سالن های سخنرانی همگی از علاقمندان پر بود و استقبال جوانان از همایش فوق العاده می نمود.
از جمله برنامه های دیگر همایش، برنامه های «شعر در آینه جنوب» بود که حضور این عزیزان در همایش: «محمدعلی بهمنی، محمدجعفر روئینا، راشد انصاری، صادق رحمانی، سیلوانا سلمان پور، محمدطاهر طاهری، دکتر نوروزی، عبدالرضا مفتوحی،
دکتر سلمانی، میر زینل امیری نژاد و محمد ابراهیم یوسفی، دکتر حسنلی و... که جلوه ای خاص به آن داده بود و با شعر بعضی از ایشان آشنا بودم. از جمله خانم سیلوانا سلمان پور که ساکن دبی است توفیق دست داد با ایشان آشنا شوم.
خانم سلمان پور با محبت از ما دعوت کرد که از زادگاهش «اوز» دیدن کنیم که نتوانستیم «اوز» را از نزدیک ببینیم.
خانم سلمان پور مثل همه هنرمندان جنوبی پرشور و بامحبت بود. کتابهایش را برایمان به ارمغان آورده بود. شعری از کتاب «نبض برگ» ایشان را در ادامه می خوانید. شاعر این شعر را برای زادگاهش «اوز» نوشته است.
تقدیم به شهرم «اوز»
«اوز» شعر هزاره ها
آنگاه که مادر
با سخاوت
به هر یک از فرزندانش
پاره ای از هستی اش را
می بخشید
تو
آرام و تشنه لب
در فاصله دو کوه، در دل دشتی
نشسته بودی
همه سهمشان را گرفتند
نفت، مس، طلا، فیروزه، جنگل، دریا...
به تو که رسید،
چیزی نمانده بود
حتی «آب»
پس
تمامی عشقش را
به تو بخشید
و تو
فرزند خلف ایران
شهر هزاره ها
در فراخنای تاریخ
سربلند زیستی
بی آب
با عشق
«دبی- 1374»
دیدنی های شهر لار
بعدازظهر شنبه از دیدنی های شهر لار؛ مرکز نشر معارف اسلامی در جهان، خانه محمودی، باغ نشاط، حمام، موزه، بازار قیصریه، دهن شیر بازار، قلعه اژدها پیکر، حمام خور و خانه کامیاب دیدن کردیم که اجمالاً از مرکز نشر معارف اسلامی در جهان، باغ نشاط و بازار قیصریه لار صحبت می کنیم.
مرکز نشر معارف اسلامی در جهان
این مرکز را زنده یاد آیت الله سید مجتبی موسوی لاری بنیان گذاشته اند و مرکز اصلی آن در شهر قم است که شعبه ای هم در لار دارد، به طوری که دکتر موسوی فرزند آیت الله اظهار می داشت: کار این مرکز چاپ کتابهایی درباره معارف اسلامی است به زبانهای زنده دنیا. این کتابها رایگان برای علاقمندان فرستاده می شود و تاکنون موفقیت های بی شماری داشته است در نتیجه این کار عده ای حقانیت اسلام را دریافته و به دین اسلام مشرف شده اند.
باغ نشاط
این عمارت در ضلع شمالی پل شاه عباسی بنا شده که قدمت آن با استناد از اسناد به دست آمده به عهد افشاریه باز می گردد. مساحت باغ در حدود 80×180 مترمربع است. عمارت اصلی در سه طبقه بنا گردیده که شامل زیرزمین، طبقه همکف و طبقه اول می باشد که متأسفانه عوامل فرسایش و وقوع زلزله های متعدد در منطقه خسارتهای جبران ناپذیری بر آن وارد ساخته به طوری
که از طبقه اول این بنا جز چند طاق چیزی باقی نمانده است، اما خوشبختانه طبقه همکف و زیرزمین از این آسیب و بلایا صدمه کمتری دیده اند.
طبقه زیرزمین دارای سه اتاق می باشد، اتاق مرکزی درست زیر ایوان اصلی بنا قرار دارد که از بالا به وسیله یک منفذ هشت گوش روشن می شود و در وسط اتاق مرکزی زیرزمین، حوضچه ای
از سنگ مرمر هشت گوش بنا گردیده است. سقف این اتاق نیز با کاربندی های چشمگیر آراسته شده است. آثار وجود بادگیر هم دیده می شود که وظیفه تهویه و کوران هوا را در طبقات مختلف به خصوص زیرزمین داشته است.
هوای هدایت شده از طریق بادگیر با عبور از ساقه بادگیر و عبور از منافذ پیش بینی شده، کار تهویه ساختمان را به عهده داشته است. از داخل حیاط به وسیله چند پله در دو طرف به ایوان اصلی و با شکوه بنا می رسیم که مهمترین و شاخص ترین
قسمت بنا را تشکیل می دهد و انواع گچبری در طرح ها
و نقوش هندسی، گل و گیاه و پرندگان در بدنه سقف ایوان مشاهده می شود. ایوان به وسیله دالانهایی به اتاق های مجاور مربوط می شود که از تماس مستقیم با اشعه آفتاب در ضلع غربی در امان می ماند و در طبقه اول جز چند دهنه طاق چیز دیگری باقی نمانده است.
در گوشه شمالی باغ نشاط حمامی نیز بنا شده که احتمالاً تاریخ ساخت آن همزمان با ساخت بنا و عمارت اصلی می باشد. محوطه باغ پوشیده از درختان تناور کنار، نخل و انار می باشد.
«نقل به اختصار از نشریه لارشناسی، یک اسفندماه 87»
راستش نشاطی در باغ نشاط ندیدم و بی اختیار به زبانم جاری شد:
-خداوندا بده بارون رحمت...!
بازار قیصریه لار
در گذشته های نه چندان دور لار از مراکز عمده بازرگانی و تجاری فارس محسوب می شده و در مسیر کاروان های تجاری قرار داشته است. کالاهایی که از بنادر جنوب کشور ترخیص می شده با عبور از آنجا به سایر مناطق فرستاده می شده است و از این رو لار از رونق اقتصادی مناسبی برخوردار بوده و وجود بازار برای تسهیل این امر ضروری بوده است. بازار قیصریه لار یکی از بناهای مهم تاریخی فارس است که از لحاظ معماری و سبک کار اهمیت فراوانی را حائز می باشد و معروف است که
کریم خان زند بازار قیصریه را سرمشق ساخت بازار وکیل شیراز قرار داده است. با این تفاوت که بازار وکیل شیراز از آجر و بازار لار همه از سنگ است. این بنا که در ضلع شمالی میدان شهر قرار دارد، شامل چهار بازار متقاطع به یک اندازه است که هر کدام 24 دهانه دکان دارد. دکان ها هر کدام ایوانی در جلو داشته و 3 متر عرض دهانه آن می باشد. چهار سوق بازار هشت ضلعی و دارای یک طاق گنبدی به ارتفاع 18 متر و به ابعاد 5/13×5/13 متر است.
کتیبه ای به خط نستعلیق به طور برجسته بر روی سنگ نقش گردیده که حاکی از تعمیر بازار در سال 1015 ه.ق -
چهارصد و پانزده سال- پیش است.
«نقل به اختصار از نشریه لارشناسی، یک اسفند 87»
شیرینی های لاری
شهرستان های فارس هر کدام شیرینی های ویژه خود را دارند که به سان سوغات این طرف و آن طرف برده می شود.
شیراز: کلوچه و مسقطی و سوهان عسلی
فسا: نان فسائی
نی ریز: حاجی بادام
داراب: کماچ
لار: مسقطی لاری که شهرت فراوانی دارد، دِلبَرو (DELBARU)، قماچ (qOMAC)، قُتلمه (qOTLMA)
مراسم اختتامیه تالار وحدت
مراسم پایانی و خداحافظی بعدازظهر روز یکشنبه 25 اسفندماه 87 در تالار وحدت انجام شد. برنامه با تلاوت آیاتی از کلام اله مجید آغاز شد. باز هم سرود
لار را داشتیم.
فیلم هایی ویژه پاسداشت آیت الله سید مجتبی موسوی لاری، دکتر احمد اقتداری و دکتر محمدباقر وثوقی تهیه شده بود که دیدنی بودند. دلم می خواست دکتر وثوقی را از نزدیک می دیدم که این دیدار میسر نشد، چون ایشان در همایش حضور نداشتند ولی در ارتباط مستقیم با استاد صدایش در سالن پخش شد و از اینکه نتوانسته بود در همایش شرکت نماید از جمع حاضران عذرخواهی کرد.
بیانیه همایش را دکتر کزازی خواند و در پایان تقدیر و اهداء تندیس و خداحافظی.
در مراسم پایانی کلید طلایی شهر لار از طرف شهردار به نمایندگی از مردم لارستان به سرکار خانم دکتر بدرالزمان قریب و دکتر ابراهیم باستانی پاریزی، کهنسال ترین شخصیت
شرکت کننده در همایش اهداء شد.
سپاسگزاری
برگزاری همایش بین المللی زبان شناسی و مردم شناسی لارستان بدون شک یک حادثه بزرگ فرهنگی بود. این موفقیت را به مردم لارستان، شهرداری لار، شورای اسلامی شهر لار، فرمانداری لارستان، دبیر همایش دکتر بهزاد مریدی و دیگر یاران صمیمی همراهشان تبریک گفته و می نشینیم به انتظار همایش های بعدی که امید دارم جوانب کار از هر جهت سنجیده شود.
چند نکته:
1 -تبلیغات بر روی همایش کم بود. رسانه های گروهی از جمله نشریات استان از کنار این رویداد فرهنگی بی تفاوت گذشتند در حالی که همایش با توجه به گستردگی اش جای گفتگو فراوان داشت.
2 -دوست طنازی می گفت مسئولین همایش تهرانی ها و شهرستانی ها را با یک چشم ندیدند باز هم صحبت از خودی گدازی بود.
گفتم: لاری های عزیز هم خواستند ثابت کنند فارسی هستند آخر همانطور که می دانید یکی از خلق و خوی ما فارسی ها خودی گدازی و غریب نوازی ماهاست.
3 -لارشناسی نشریه ای بود هشت صفحه به صورت تمام رنگی که به مناسبت همایش منتشر می شد. چند شماره از آن را دیدم کاری وزین و ارزشمند بود.
دست مریزادی دارم برای کلیه دست اندرکاران این نشریه به ویژه جناب سردبیر آقای ایرج اعتمادی. توفیق، رفیق راهشان باشد.