اختراع چاپ و اولين کتاب چاپي جهان

چاپ(Print) در لغت به معناي نقش، اثر، مُهر، و نشان آمده و در متون مختلف كلمات طبع، باسمه، و تافت به عنوان مترادف آن به كار رفته است.
 در اصطلاح، به عمل، فن، و صنعت تكثير صورت نقوش دوبعدي (حروف، ارقام، خطوط، تصاوير، و جزو آن) به وسيله انداختن اثر اين نقوش بر كاغذ، پارچه، يا مواد ديگر، به ويژه چاپ مواد خواندني، با تصوير يا بدون تصوير بر روي كاغذ گفته مي شود. در تعريفي ديگر، چاپ مجموع عملياتي است كه متن خام را به اثر درخور انتشار مانند كتاب، مجله، روزنامه، و جزو آن تبديل كند. چاپخانه نيز در لغت به معناي محل و مكان چاپ كردن و در متون مختلف كلمات مطبعه، دارالطباعه، و باسمه خانه به عنوان مترادف آن به كار رفته است. چاپخانه مؤسسه يا كارگاهي است كه از عهده انجام كارهاي چاپي بر روي كاغذ و ساير اشيا از طريق انواع چاپ برآيد و به تعبيري ديگر، محلي است كه چاپ كتاب، نشريات، و مانند آن در آنجا انجام مي گيرد.

اختراع چاپ بوسيله گوتنبرگ
 در ميانه هاي قرن 15، انقلاب بزرگي در شرف وقوع بود. در 1452، گوتنبرگ آلماني به ايده چاپ متحرک تحقق بخشيد. وي در کارگاهش فناوري ساخت ورق، جوهر پايه روغني و پرس را براي چاپ يک کتاب گردهم آورد و چاپ را اختراع کرد. در واقع او فناوري هايي
 را که سالها قبل براي آنها فکر و تلاش شده بود به ثمر رساند.
گوتنبرگ، چاپگر آلماني، نخستين كسي بود كه براي هر حرف قطعه فلزي جداگانه ای
 درنظر گرفت. وي قطعه ها را براي تركيب كلمات مناسب كنار هم قرار داد، بر آنها مركب ماليد، و بر ورق هاي كاغذ فشرد و به اين ترتيب چاپ نوين را باب كرد. وي حروف را ابتدا از جنس چوب، سپس از سرب، و بعدها از آلياژ سرب، قلع، و آنتيموان ساخت. گوتنبرگ روزانه بين 300 تا 500 برگ چاپ مي كرد. نخستين كتابي كه او به اين شكل پديد آورد كتاب مقدس 42 سطري بود. كتاب هايي كه در اين زمان به چاپ مي رسيد به اينكونابولا معروف است.
ابداع گوتنبرگ ظرف مدتي حدود 40 سال در همه كشورهاي عمده اروپايي رواج يافت و چاپخانه هايي با اين روش به وجود آمد. در فاصله سال هاي 1460 ـ 1470 م. چاپخانه هايي
 در آلمان و ساير كشورهاي اروپايي پديد آمد. در نيم قرن نخست پس از كار گوتنبرگ، حدود چهل هزار كتاب به چاپ رسيد و شمارگان مجموع آنها از 12 ميليون نسخه فراتر رفت. در پايان قرن پانزدهم در اروپا، بيش از دويست چاپخانه در شصت ونه شهر فعاليت مستمر داشتند. از جمله چاپخانه هاي مهم آن دوره مي توان به چاپخانه آنتون كابرگر در شهر نورنبرگ اشاره كرد كه تعداد ماشين هاي چاپ آن 24 دستگاه بود و صدها نفر در آن چاپخانه كار مي كردند.
از ديگر خدمات گوتنبرگ مي توان به موارد زير اشاره کرد:
- ابداع روش چاپ پيچشي به کمک روغن زيتون که تا سالها در آسيا و اروپا به کار
مي رفت.
- توسعه روش بلوکي چاپ که پس از بازگشت مارکو پولو از آسيا ابداع شده بود.
-توسعه روش ساخت کاغذ به تعداد زياد که از چين وارد اروپا شده بود.
-توسعه روشهاي ساخت مرکب.
-توسعه روش منگنه و قالب بندي کتاب که اجازه چاپ کتابهاي قطور را مي داد.
البته شايان ذکر است که اين کتابها توسط ديگران و در سالهای بعد بازهم پيشرفت داده شد.

پيشرفت اين صنعت بعد از زمان گوتنبرگ تا قرن بيستم
-حدود سال 1490 ميلادي روشهاي مختلف اسيدکاري روي صفحات فلزي شکل گرفت. سال 1550 اولين لنز توسط کاردون (Cardon) ايتاليايي ساخته شد. آلوميس زنه فلدر در سال 1796 روش ليتوگرافي را ابداع نمود. وي به مخترع چاپ سنگي شهرت دارد.
- حدود سال 1799 تا 1800 اوبي رو در پاريس نخستين دستگاه کاغذسازي را اختراع نمود. در سال 1820 دستگاه هاي کامل تري ساخته شد.
- در سال 1811 نخستين ماشين سيلندي لتر پرس كه با نيروي بخار كار مي كرد توسط كونيك (Koenig) مخترع آلماني ساخته شد. و در سال 1818 با همكاري باور - ماشين چاپ سيلندي مضاعف عرضه گرديد.
- در سال 1822 ويليام چرچ (church) اولين ماشين حروفچيني را به ثبت رسانيد.
- در سالهاي 1826 و 1852 نيس فورنيس (S.N.Niepce) و تالبوت (Talbot) تهيه فرم چاپ روي صفحه هاي فلزي از جمله مس را به طريقه فتو مكانيكي ابداع كردند وبا ساخت برس دستيف نمونه هايي تكثير نمودند.
- در سال 1844 ريچارد هو در ايالات متحده ماشين چاپ رتاتيو را به ثبت رسانيد فرم چاپ به صورت مدور، دور سيلند بسته مي شد.
- در سال 1851 اسكات آرشر (Archer) روش كلوديوم مرطوب (شيشه نگاتيو) را ارايه كرد.
- در سال 1859 هنري جمز (H.james )
در انگلستان با روش فتوشيمي گرافي كليشه زير را ساخت.
- در سال 1866 در ايالات متحده اولين ماشين چاپ با كاغذ رول به ثبت رسيد.
- سال 1870 اولين دوربين نوساني ريلي توسط موس (Moss) ساخته شد.
- سال 1874 كارل كليچ (K.klic) اهل چك با استفاده از نوعي كاغذ كاربن، تهيه فرم را بهبود بخشيد.
-در سال 1910 اولين ماشين هليوگراور با استفاده از تيغه دكتر بليد شروع به كار كرد.
- در سال 1912 ماشين چاپ پشت وروزن افست توسط كاسپارهرمان طراحي و ساخته شد(كاغذ به صورت رول).
- در سال 1912 شركت رولند ماشين چاپ افست با سه سيلندر مسلوي را توليد كرد.
-در سال 1950 ساختار حروفچيني منوفتو (تكامل يافته منوتايپ) اختراع شد.
- در سال 1965 دكتر هل (Dr.Hell) با ارايه ساختاری نوين و ساخت دستگاه اسكنر تحول بزرگي در حروفچيني و فتو ليتوگرافي به وجود آورد.
- در سال 1976 اشعه ليزر در دستگاههاي فتو ليتو گرافي و حروفچيني به كار گرفته شد.

داروی ترمیم کننده جراحتهای بدن تولید شد
محققان یک شرکت دارویی با استفاده از نوعی ماده طبیعی شیمیایی موفق به ابداع دارویی مؤثر به منظور ترمیم آثار به جا مانده از انواع جراحتها در بدن انسان شدند.  محققان با تولید دارویی به نام آووترمین که به ترمیم سریع آثار زخمها کمک می کند، به یکی از بزرگترین دستاورهای خود در علم پزشکی دست یافته اند.
این دارو که پس از بروز جراحت به پوست تزریق می شود، خود ترمیمی در پوست را تسریع کرده و از میزان تغییر شکل های دائمی ناشی از درمان جراحت می کاهد.
جراحان می توانند از این دارو قبل از انجام جراحی استفاده کرده و میزان آسیب ناشی از جراحی را
کاهش دهند.  با وجود اینکه ژلهای سیلیکونی و دیگر داروها از سالها پیش به منظور ترمیم زخمها ابداع شده بودند، آووترمین اولین دارویی است که با هدف مستقیم ترمیم آثار زخم با موفقیت تولید شده است.
آووترمین با استفاده از ماده شیمیایی طبیعی به نام عامل TGF3 تولید شده است، ماده ای مشابه آنچه از کودک در دوران جنینی در برابر انواع جراحتها مراقبت می کند. ترمیم و بر طرف کردن اثر جراحت به دلیل نیاز به یک رشته از فرایندهای پیچیده که توسط بدن صورت می گیرد، امری مشکل به شمار می رود. این آثار توسط ساختار ایمنی بدن به وجود می آیند زیرا این ساختار به منظور پر کردن و ترمیم خراش یا بریدگی  فعال شده و از میزان زیادی سلول پوستی برای ترمیم جراحت استفاده می کند. محققان به منظور آزمایش این دارو آن را قبل از انجام جراحی که طی آن یک جراحت 1 سانتیمتری در پوست ایجاد می شد، به بدن 300 بیمار تزریق کردند.
نتایج نشان می دهد که این دارو به طور میانگین، طی 6 ماه میزان ترمیم جراحت را نسبت به دوره های استاندارد 5 درصد و طی 1 سال 8 درصد افزایش می دهد. در عین حال دانشمندان دریافتند این دارو علاوه بر بهبود ظاهر جراحت، ساختار پوست را نیز بهبود می بخشد.
بر اساس گزارش تلگراف، مارک فرگوسن رئیس شرکت دارویی رنووو (Renovo) که ابداع این دارو را به عهده داشته معتقد است این دارو توانایی ایجاد شیوه ای سریع و دائمی را برای بهبود در ترمیم آثار به جا مانده از انواع جراحتها خواهد داشت.

میدان مغناطیس بر درمان بیماری های زوال عصبی تأثیر می گذارد
نتایج یک تحقیق که توسط پژوهشگران ژنتیک دانشگاه تربیت مدرس انجام شد، نشان داد که میدان مغناطیسی ایستا می تواند سرعت تشکیل آمیلوئید را تحت تأثیر قرار داده و در آینده به عنوان ابزار درمانی در مبتلایان به بیماریهای زوال عصبی مورد استفاده قرار گیرد. مریم حسنلو - دانش آموخته رشته ژنتیک دانشگاه تربیت مدرس که این طرح تحقیقاتی را انجام داده است با بیان این مطلب افزود: با پیشرفت علم و فناوری و ظهور وسایل و امکانات جدید با پدیده هایی روبرو می شویم که از ایمنی و بی خطر بودن آن و نیز تأثیر آن بر ساختارهای زنده بی اطلاع هستیم. یکی از این پدیده ها میدان مغناطیسی ایستا است که امروزه در بسیاری از وسایل رفاهی و تشخیص پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد. وی در تشریح مراحل پژوهش خود گفت: به منظور بررسی تأثیر میدان مغناطیسی بر تجمع پروتئین آمیلین، سلولهای CHO را با پلاسمید بیان کننده proIAPP به EGFP ترانسفکت متصل کردیم و سپس سلولها در معرض رنگ آمیزی کونگورد بررسی شد. این دانش آموخته رشته ژنتیک افزود: تشکیل فیبریل آمیلوئیدی در سلولهای CHO در دو نمونه وارسی و در معرض میدان قرار گرفته و به صورت کمی به وسیله آزمون اتصال تیوفلاوین T و کونگورد سنجیده شد. سلولهای CHO قرار گرفته در معرض میدان در مقدار آمیلوئید تشکیل شده در مقایسه با نمونه کنترل کاهش نشان می دادند. حسنلو در پایان تاکید کرد: میدان مغناطیسی می تواند سرعت تشکیل آمیلوئید را تحت تأثیر قرار داده و شاید بتوان از آن در آینده به عنوان ابزار درمانی استفاده کرد. وی اضافه کرد: تجمع پروتئین در شکل رسوبات آمیلوئیدی ویژگی بارز بسیاری از بیماریهای زوال عصبی نظیر آلزایمر، پارکینسون و بیماریهای دیگری شامل بیماری آمیلوئیدی سیستماتیک و دیابت ملیتوس نوع دو است.  این دانش آموخته رشته ژنتیک گفت: دیابت ملیتوس نوع دو (T2DM ) یک بیماری پیشرونده زوال سلولهای بتای پانکراس است و تشکیل رسوبات آمیلوئیدی در جزایر لانگرهانس ویژگی پاتوفیزیولوژیکی بارز در T2DM است. پروتئین اصلی تشکیل دهنده رسوبات آمیلوئیدی در سلولهای بتای پانکراس، یک پلی پپتید 37 اسید آمینه ا ی به نام پلی پپتید آمیلوئیدی جزیره ای ( IAPP) یا آمیلین است.