صفحه 7--7 ابان 88
مراسم عروسی در خنج
در خنج رسم است که از بزرگان یا ریش سفیدان قوم یا محل یکی را برای خواستگاری به خانه دختر روانه کنند و از والدین عروس جواب دریافت کنند که اصطلاحاً به این شخص در زبان محلی «کاسد= قاصد» گفته می شود. خانواده داماد چون جواب مثبت را دریافت داشتند، مقدمه نامزدی دو جوان را فراهم کرده و روزی را مشخص می کنند که به آن «نشانه گذاری» یا «حلقه به دست کردن» می گویند.
در موعد معین شده معمولاً شب همان روز که شب جمعه یا یکی از روزهای مبارک می باشد را انتخاب می کنند. در آن شب از خانه داماد لباس یا انگشتری طلا را می آورند و توسط یکی از زنان «معمولاً از زنان شیوخ یا علما یا بزرگان قوم می باشد» لباس را به عروس پوشانده و انگشتری را به انگشتش می کنند. بدین ترتیب دو جوان با هم نامزد می شوند.
رسم است که در اولین عید مذهبی داماد برای عروس هدیه یا هدایایی می آورد.
این هدایا اغلب شامل لباس، طلا و لوازم زینتی است. این نامزدی مدتی طول می کشد تا اینکه خانواده داماد تصمیم به عروسی می گیرند.
در گذشته مرسوم بود اگر عروس جایی دعوت می شد و مجبور بود شب بماند، داماد هم موظف بود شب را آنجا بماند. مادرشوهر هم وظیفه داشت هدیه ای به عروسش بدهد که بدان «جا خالی» می گفتند.
آداب مربوط به دامادی «آداب قدیم و جدید»
یکی دو هفته قبل از عروسی پدر داماد از کسانی که صاحب الاغ یا قاطر بودند دعوت می کرد که برای تهیه هیزم به صحرا یا کوه بروند. این گروه در روزی معین دسته جمعی راهی صحرا یا کوه می شدند. رسم بود که همسایگان و اقوام بر روی پشت بام خانه هایشان به نشانه عروسی بیلک( BEYLK = بیرق) نصب می کردند. جوانانی که برای هیزم رفته بودند هر یک سعی می کردند زودتر از دیگران به محل برسند چون کسی که زودتر می رسید از طرف پدر داماد انعامی دریافت می کرد و بدین ترتیب سوخت چند روز عروسی تهیه می شد. به این رسم خجه ای XAJA-I «آوردن هیزم» گفته می شد.
در همین روز زنان و دختران برای دوختن لباس عروس با هم همکاری می کنند. در بعضی از خانواده ها لباس عروس را سالها قبل دوخته و آماده می کردند. معمولاً لباس عروس را به رنگهای سبز، سفید، قرمز، زرد تهیه می کنند.
چند روز قبل از عروسی استاد لحاف دوز را به خانه داماد
می آورند و او شروع به دوختن «لیاف= لحاف» داماد می کرد. چند روز پیش از عروسی حجله داماد را آماده می کردند. حجله بندان
با جشن و سرور و دود کردن اسفند و فرستادن صلوات همراه بود.
یک هفته پیش از عروسی چیزهای مورد لزوم را با کمک اقوام و همسایگان تهیه می کنند. یک روز نان می پزند، نوعی نان محلی که هنوز هم رایج است. خرید و شکستن قند، پاک کردن برنج و لپه که از قدیم این رسم همراه با شادی و خواندن ترانه های عروسی همراه می باشد.
دو روز قبل از عروسی پدر داماد تعدادی از اقوام، همسایگان و ریش سفیدان محل را جمع می کند و شیربهای عروس را که قبلاً معین شده به خانه عروس می برد، که در اصطلاح محلی به آن «پول بُرُد» گفته می شود که مبلغ معین شده را
«با شتُلخ» گویند و در همان روز میزان لوازمی که قرار است به خانه عروس فرستاده شود معین می شود. مراسم عقد شب هنگام با حضور بزرگان دو خانواده انجام می شود.
مادر داماد پیش از عروسی یک نوع بادام کوهی را به نام «اَخُور» جهت پذیرایی از مهمانان آماده
می کند که این رسم هم همراه با زنهای قوم و خویش... زدن دف و فرستادن صلوات همراه با جشن و شادی انجام می شود. قبل از عروسی چند نفر مأموریت پیدا می کنند که قوم و خویش و همسایگان را به عروسی دعوت کنند، که به آنها «ته دهی» گفته می شود. دعوت از زنان هم به وسیله چند نفر زن انجام می شود. امروزه دعوت جهت عروسی همه جا به وسیله کارت دعوت انجام می گیرد.
شبی که فردای آن عروسی برگزار می گردد عده ای از ریش سفیدان و معتمدهای محل در خانه داماد جمع شده شامی
می خورند و بعد از شام وسائلی را که برای مصرف در خانه عروس خریده اند جمع آوری کرده و به خانه عروس می برند که در اصطلاح محلی بدان «خَرجی» می گویند. خرجی عبارت است از: قند، چای، شکر، برنج، روغن، شیرینی، گوسفند و تره بار.
در هر عروسی چند نفری تعیین شده که کار تدارکات عروسی را به عهده می گیرند. عده ای صرفاً مأمور پذیرایی از مهمانان می شوند. شام شب عروسی در محلی به نام «طباخی» تهیه
می شود. در محل طباخی اجاق های بزرگی را که بدان «چاله» می گویند آماده می سازند. جشن عروسی به مدت سه روز انجام می شد. ولی امروزه روز زمان جشن عروسی یک روز است.
در روز اول همراه «خرجی» مقداری حنا هم به خانه عروس برده می شد که آن شب را «حِنو بندون» گویند و به دست و پای عروس نقش حنا می بندند. فردای آن روز عروس را به حمام برده و ظهر همان روز عروس، دختران محل و آشنایان را به ناهار ظهر دعوت کرده و بنابر سلیقه خود از آنان پذیرایی
می کند. لباس عروس را همان روز زنها از خانه داماد به خانه عروس می آورند که بدان «لباس بُرُد» گویند. شب آن روز لباسهای عروس را به او می پوشانند. او را زینت کرده روی تختی می نشانند که بدان «بیوشَسُ» گفته می شود.
رسم است که زنان و دختران دسته دسته برای تماشای عروس می آیند. همان شب از خانه عروس برای داماد حنا می برند که بدان «حِنو بندون دما» گویند. مراسم حنابدان داماد با صلوات و نواختن دف و شادی همراه است. در یکی از شبها حنای نامزدی دیگران هم بسته می شود. بعضی برای پسرشان نامزدی را «نشان» می کنند.
صبح روز سوم داماد را به حمام می برند و حمامی که بدان «دلاک» می گویند داماد را شستشو می کند، در بیرون حمام جشن بزرگی برپاست. سرودهای محلی خوانده می شود همراه با دف و صلوات که همگی منتظرند داماد از حمام بیرون آید. چون داماد از حمام بیرون آمد روی سرش شیرینی، پول و گلاب می ریزند و شادی کنان
او را به خانه می برند. امروزه مردم بیشتر از حمام های خصوصی جهت داماد استفاده
می کنند. بعدازظهر روز سوم از خانه داماد زنان و مردان جهت آوردن حنا که به آن «حنو آورد» گویند راهی خانه عروس می شوند و هم زمان گروهی از خانه عروس به خانه داماد می روند. حنا را در یک سینی گذاشته و با اشیاء زینتی از قبیل شمع و گلاب پاش، گل و یک پارچه سبز تزئین می کنند. یک نفر که معمولاً استاد سلمانی است آن را از خانه عروس به خانه داماد
می برد. در محل مناسبی درخانه داماد کنار دیواری که قبلاً تزئین شده صندلی گذاشته، داماد روی صندلی می نشیند و سلمانی موی سر و ریش داماد را اصلاح می کند. دست و پایش را حنا می بندد مردم هم در این مراسم شاد شرکت دارند که به این مراسم «پسینی» گفته می شود. سپس داماد را بر اسبی سوار کرده به صحرا می برند و در آنجا جشن و شادی راه می اندازند که به آن «سر آو بُرُد» گفته
می شود. در آنجا به داماد لباس سنتی که شامل شال و قبا است، می پوشانند کلاهی نمدی بر سرش می گذارند و با شادی و نواختن دف و ساز و نقاره داماد را سوار بر اسب کرده هلهله کنان
به خانه اش برمی گردانند. «امروزه این لباس سنتی محلی کمتر مورد استفاده قرار می گیرد و در خنج هم از کت و شلوار استفاده می کنند»
آنگاه داماد با همه مردان روبوسی می کند مدعوین به او تبریک گفته و از طرف ایشان هدایایی که معمولاً پول است به داماد داده می شود. مردی که مورد اعتماد داماد است پول ها را تحویل می گیرد. به این بخش از مراسم «بُشکاب» می گویند.
اواخر شب برای آوردن عروس به خانه عروس می روند. در قدیم عروس را سوار بر اسب زینت شده ای می کردند ولی امروز ماشین جای اسب را گرفته است.
در خانه داماد حلوای مخصوصی درست می کنندکه مواد اولیه آن آرد برنج، روغن و شکر است. چون عروس به خانه داماد نزدیک شد کنار درب توقف می کند به عروس و همراهان حلوا تعارف می کنند مرسوم است که عروس پیش از وارد شدن به خانه داماد، از پدر یا ولی داماد چیزی درخواست می کند در اصطلاح محلی بدان «پا انداز» می گویند که معمولاً تقاضای عروس پذیرفته شده و هدیه ای دریافت می کند.
قبلاً مقداری از حلوا را به در حجله می چسباندند که داماد آن را از در جدا می کرد.
آنگاه عروس وارد حجله می شود داماد در حجله دو رکعت نماز می خواند سپس پدر و برادران داماد سر عروس و داماد را به هم می زنند به این نیت که این دو زوج جوان در آینده در زمان سختی و راحتی، شریک و غمخوار یکدیگر باشند. کودکی را در دامان عروس و داماد می نشانند تا مهر فرزند در دلشان به وجود آمده و در آینده صاحب فرزندانی شوند.
به دنبال این مراسم مدعوین به خانه هایشان می روند و تنها چند نفر زن تا بعد از زفاف در خانه داماد می مانند.
فردای آن روز استاد نوازنده یک ساعتی ساز و نقاره می زند که به آن «مبارک باد» می گویند. در همان روز داماد به اتفاق چند تن از بزرگان و اقوام جهت دید و بازدید به خانه عروس
می رود. فردای عروسی صبحانه و ناهار از خانه مادر عروس به خانه داماد فرستاده می شود.
دو روز بعد از عروسی مجدداً مردم را برای ناهار دعوت کرده که به این سنت «سِرَ شُشتُ» گفته می شود. در همین مجلس مدعوین هدایایی به عروس و داماد تقدیم می کنند.
در این روز مادر عروس با «اَخور» که همان بادام کوهی
می باشد، از مهمانان پذیرایی می کند.
شب آن روز عروس را به خانه پدرش می برند که به آن «واخونه خونی» گفته می شود.
افراد فعال در عروسی ها:
1 -آشپز
2 -انباردار
3 -سلمانی
4 -نویسنده که مقدار هدایا را ثبت می کند.
منبع: نشریه لارشناسی