گذری بر موسیقی محلی فارس
نوشته: صادقه صحت
استان فارس مهد شعر و ادب و موطن بزرگان ادب پارسی است. منطقه ای که حافظ شیرازی آن را به خال رخ هفت کشور تشبیه کرده است.
«شیراز و آب رکنی و آن باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است»
از آنجایی که شعر و آهنگ دو عنصر لازم و ملزوم در آفرینش آثار موسیقیایی اند، ذکر چند مورد کلام موزون در زمینه اشعار محلی فارس ضروری است. شعر از قرون گذشته به سخن مردم این دیار رنگ و بوی دیگری بخشیده است و در میان اشعار گرانمایه ادبی، شعرهای بسیاری نیز وجود دارد که اغلب به وسیله شاعران بومی سروده شده، در این گونه از دو بیتی های محلی، قواعد صنایع شعری کمتر رعایت شده است و گاه دوبیتی هایی بدون در نظر گرفتن قافیه مناسب فقط بازگوکننده احساسات پاک سراینده است و گاه ممکن است در یک شعر چندین قافیه به کار رفته باشد. (درویشی 1363)
   دلی دارم پر از درد و پر از غم
پر از ابر و پر از بارون و شبنم
دل مو کوره آهنگرونن
اگر دسش زنی می پاشه از هم
* * *
نخور غم که ملولت می کنه غم
اگر کوهی چو مویت می کنه غم
تو بارت شیشه و هم صحبتت سنگ
که آخر سرنگونت می کنه غم
«محمدمهدی مظلوم زاده 1370»
همجواری مناطق شمالی، مرکزی، غربی و جنوبی استان فارس، با استان های دیگر، تنوع و تعدد در خور توجهی در پدیدار شدن آواها و نواهای محلی را به وجود آورده است. به طوری که در بعضی از نغمات محلی رایج در نواحی شمالی و مرکزی این استان ویژگی های خاصی مشاهده می شود و آثار متداول در نواحی غربی و جنوبی فارس نیز به علت همجواری با استان کهگیلویه و بویراحمد، بوشهر و هرمزگان به نوعی قرابت و همگونی با موسیقی محلی لری، بوشهری و ساحل جنوبی دست یافته و به مرور زمان شکل گرفته است. به هر ترتیب، شرایط اقلیمی، تنوع اقوام و گویش ها موسیقی محلی استان فارس را از تنوع ویژه ای بهره مند ساخته است و تا به امروز صاحب نظران بسیاری موسیقی این منطقه را به بخش ها
و گروه هایی تقسیم نموده اند که درنهایت امر از مشابهت هایی برخوردارند.
     در خطه فارس علاوه بر قوم فارس، اقوام لر، ترک، عرب، ارمنی و آسوری نیز زندگی می کنند. (امان اللهی 1376)
از این رو با توجه به تنوع قومی، موسیقی این استان عمدتاً به سه بخش اصلی تقسیم می شود:
     موسیقی لری- فارسی، موسیقی قشقائی و موسیقی اصیل فارسی. (حمیدی 1375) که هر یک از مشخصه های موسیقیایی خاصی بهره مندند.
گروهی دیگر از هنرمندان بومی استان فارس در مجموع موسیقی این منطقه را به «دشتی و دشتستانی»، «فسائی»، «بیدگونی»، «صابوناتی» و «جهرمی» تقسیم
می کنند. (صحت 1380) که شامل نغمات و ترنماتی است که در نواحی پارسی استان فارس نواخته و خوانده می شود.
از طرفی بعضی معتقدند علاوه بر موسیقی رایج در بین مردم ایل قشقائی اصولاً در اغلب شهرها و روستاهای فارس، هر ترانه صرف نظر از اینکه به چه شهری تعلق دارد «جهرمی» نامیده می شود و کلاً عنوان جهرمی مشخص کننده بسیاری از حالت های موجود در موسیقی فارس است. (درویشی 1363)
موسیقی جهرمی
موسیقی محلی جهرمی در بین مناطق استهبان، لار، نواحی جنوب و جنوب شرقی شیراز به طور عمده مرکزیت موسیقی اصیل فارس را دربرمی گیرد.
اجراکنندگان این گونه از نغمات محلی به نام «اوستا» معروفند. اوستاها نوازندگان و خوانندگانی هستند که هنر خود را با نواختن سازهایی مثل تار و تنبک و همچنین سازهای محلی نظیر: سرنا، کرنا، نقاره و دایره ارائه می کنند.
در سه منطقه یاد شده «جهرم- صابونات- لار» موسیقی محلی به موسیقی سنتی ایران شباهت دارد چرا که در بخش آوازی لغات و واژه های فارسی به کار گرفته می شود و در بخش سازی نواهای مورد استفاده هنرمندان با ردیف های موسیقی سنتی، مطابقت دارد.
   دو چشمم انتظار است ای برادر
دو دستم زیر بار است ای برادر
خدایا تاب رنجوری ندارم
ز یارم طاقت دوری ندارم
ندونم این سفر کی می رود سر
که دیگر طاقت دوری ندارم
عزیزم لای، لای آروم جونم
عزیزم لای لای شیرین زبونم
آهنگ های موسوم به جهرمی شامل نغمات متعددی است از جمله: «آهنگ ولایتی»، «نوای راه حکیمی یا رو حکیمی»، «صابوناتی جهرمی»، «پیش درآمد جهرمی» (حمیدی 1375)
صابوناتی
موسیقی کلامی و غیرکلامی صابوناتی منسوب به منطقه اصطهبانات در استان فارس است. این منطقه در نواحی جنوب شرقی شیراز قرار دارد و از شرق به نی ریز و از شمال به دریاچه بختگان و از ناحیه جنوب و غرب استان به شهر فسا منتهی می شود.
    کوهها و ارتفاعات معروف به صابونات در این منطقه واقع شده است و جایگاه گروهی از عشایر این نواحی در فصل کوچ کردن می باشد. از این رو آهنگ صابوناتی یادآور بخشی از لحظه های خاطره انگیز و فرصت های اندک کوچ روها در تبادل افکار و ابراز علاقه هاست.
به کوههای صابونات چشم های من افتاد
دوباره آتشی بر جانم افتاد
هوای صابونات سرده خدایا
دلم از غصه پر درده خدایا
بیدگونی
بخش دیگری از آواها و نواهای استان فارس به منطقه بیدگان مربوط می شود، که اصطلاحاً به نغمات «بیدگونی و یا دیدگونی» شهرت دارد. عده ای از صاحبان ذوق و هنر موسیقی معتقدند که در اغلب موارد نوای بیدگونی بعد از نغمه جهرمی نواخته و اجرا می شود.
قشقائی
موسیقی قشقائی در مناطق کوچ مردم ایل قشقائی گسترش یافته است: مناطقی از قبیل کازرون، لار، ممسنی، سمیرم، دوگنبدان، گچساران و تا حدودی نواحی خنج و داراب (درویشی 1363)
ایل قشقائی ترک زبانند و هنرمندان ایل هم ساز و آوازشان را مطابق با نواها و آواهای آذری به طور مشابه «درپاره ای موارد» اجرا می کنند. در آهنگ حماسه «کوراوغلی» هنرمندان قشقائی به توصیف ماجراهای رزم و بزم کوراوغلی می پردازند:
    ای درناهائی که پرواز می کنید
ای درناهایی که چشمانتان زیباست
بنگرید، آیا از عیوض و یارانم اثری می یابید؟
ای درناهائی که کوچ می کنید
از کوههای برفی می گذرید
آیا عیوض و یارانم را می بینید؟
سه گروه از هنرمندان محلی در ایل قشقائی حافظان و ناقلان اندیشه های مردم ایل اند: «عاشق ها، ساربان ها، چنگی ها»
هر کدام از این هنرمندان با ساز و آوازهای خاص، آرزوها و امیدها، نقش زندگی مردم ایل قشقائی را در پژواک نغمات و ترنمات محلی به گوش اهل هنر می رسانند.
عاشق ها
عاشق ها هنرمندان داستانسرای قشقائی اند که در گذشته چگور می نواختند، سپس با ساز تار هنرآفرینی می کردند و امروزه کمانچه می نوازند. (گرگین پور 1375) در روایات آمده است که عاشق های قشقائی از مناطق قفقاز، شیروان و شطی به فارس مهاجرت کرده اند. به همین دلیل وجوه اشتراک بین عاشق های قشقائی و آذری وجود دارد. اما از نظر موسیقی تفاوت هایی بین این هنرمندان محلی مشاهده می شود.
از آهنگ های قدیمی عاشق های قشقائی، «سحر آوازی» و «جنگ نامه» را
 می توان نام برد. از آهنگ های متداول امروزی نیز کوراوغلی، محمود و صنم، محمود و نگار، باش خسرو، هلیله خسرو، بیستون، حیدری و گرایلی از شهرت ویژه ای برخوردارند. (درویشی 1363)
عاشق های قشقائی داستانسرایان ایل اند و حکایت اسطوره ای، اخلاقی و اجتماعی را در قالب موسیقی محلی اجرا می کنند.
ساربان ها
گروهی از هنرمندان نغمه پرداز قشقائی اصطلاحاً «ساربان» نامیده می شوند، اینان در میان مردم ایل از هویت و ویژگی خاصی بهره مندند و غمنامه ها و رازهای بسیاری را با زبان «نی» بیان می کنند. چرا که برای مردم ایل قشقائی نی هفت بند بیان کننده دردها و به یاد آورنده خاطرات است. (اسکندری 1376)
چادرها را بار زدند و به دشت آوردند
دختران ایل گروه گروه کار می کنند
ای دارغائی که می روی، ما را هم به ایل مان برسان
گله هایشان کجاست؟
ای دارغائی که با شتاب می روی
ما را هم با خود به مرغزار برسان
تو را به شاه مردان قسم میدهم
ما را هم به ایل مان برسان
ساربان ها در بین قشقائی ها به نام «دارغا» نیز نامیده می شوند و در کل به «کوروش»- مربوط به طایفه کوروش- معروفند. (اسکندری 1376)
این هنرمندان نی نواز اغلب شتربان هستند و گروهی از آنان به پیشه گله داری و زمین داری می پردازند. نی نوازان قشقائی آواز خود را به گویش کوروشی که به زبان پهلوی شباهت دارد اجرا می کنند. (درویشی 1363)
چنگی ها
آن دسته از هنرمندان قشقائی که با نواختن سرنا، نوای ایل را به نوازش
در می آورند، «چنگی» نام دارند. چنگیان فقط ساز می نوازند و سازشان کرنا، سرنا و نقاره است. (گرگین پور 1375)
در ایل قشقائی هر طایفه ای هنرمند چنگی خاص خود را در همه جا و در همه حال به همراه دارد به طوری که اگر طایفه ای از ایل قشقائی به مراسم عروسی دعوت بشوند هر طایفه چنگیان یا سرنانوازان خود را به همراه می برد و در این مراسم هر یک از چنگی ها هنری از هنرهای آموخته و اندوخته خود را به نمایش می گذارند.
کار نای و سورنای، ساز چنگ و ساز جشن است و این دو جایگاه دیگری نیز در ایل دارند و در تمامی جشن ها و جنگ ها، سوگ ها و عزاها مورد استفاده قرار می گیرد. (نادری دره شوری 1376)
از جمله مراسمی که چنگی ها به طور گروهی با نواختن نقاره و ساز مردم ایل را همراهی می کنند در مراسم سوگواری افراد سرشناس و بزرگان ایل است. نوای حزین چنگی ها به کل زدن های زنان در چادرها و آوای حزن آور سوگواران در کنار چادر متوفی و شترهای تزئین شده در محل در میان مردم قشقائی حکایت از برگزاری مراسم «آت و کتل» می کند.
منابع و راویان:
-اسکندری، محمود، فارس، ایل قشقائی، گنجینه فرهنگ مردم.
-احسان الهی، فارس، کازرون، گنجینه فرهنگ مردم، پاییز 1376
-حمیدی، حسین، تهران، گنجینه فرهنگ مردم زمستان 1375.
-درویشی، محمدرضا، بیست ترانه محلی فارس، چنگ، آبان 1363
-صحت، احمد، تهران، زمستان 1380
گرگین پور، فرود، فارس گنجینه فرهنگ مردم، 1375
- مظلوم زاده محمدمهدی، فارس، کازرون، گنجینه فرهنگ مردم 1370
- نادری، محمد، فارس، ایل قشقائی 1376

فهرست منابع صوتی:
1 -موسیقی بیدگونی، «دست بی نمک» حسن زاده شیرازی، فارس، گنجینه فرهنگ مردم 1370
2 -موسیقی قشقائی، کوراوغلی، نامداری مسعود، «خواننده و نوازنده تار» آذری علی «تهیه کننده» حسین حقایق «گزارشگر» فارس، ایل قشقائی گنجینه فرهنگ مردم 1376
      3 -موسیقی قشقائی «ترکه بازی» کازرونی، امیر، نوازنده نقاره، قلی «نوازنده سرنا»
     4 -موسیقی صابوناتی، حسن زاده شیرازی
5 - موسیقی  جهرمی، پردیده مهران، نوازنده تار «حمیدی»
6 - آهنگ بلال، بلال، کازرونی، قلی، نوازنده ویلن، امیر «نوازنده ضرب» گنجینه فرهنگ مردم 1386

منبع: نجوای فرهنگ شماره 11 اداره کل پژوهش های رادیو