صفحه 7--13 بهمن 88
زنان سرباز نامدار تاریخ
میرحسن عاطفی
بایستی قبول نمود که از دیر زمانی زن ها توانسته اند کم و بیش سلاح بدست گرفته و دوش بدوش مردان جنگی رزم نمایند ولی پس از اینکه جامعه پیشرفت کرد و ارتش ها تابع سازمان های خاصی شدند، این روش متداول قدیمی به بوته فراموشی سپرده شد، تا اینکه پس از جنگ دوم جهانی ورود و خدمت زن ها در سازمان ها ارتش ها جنبه کاملاً جدی به خود گرفت و روز به روز هم آمار تعداد زن های در خدمت ارتش فزونی گرفت.
بنا به گفته یکی از نویسندگان فرانسوی طبیعت به زنان دو موهبت رنج آور ولی آسمانی عطا کرده است: «یکی عبارت از حس ترحم و دیگری هیجان و جوش و خروش و حمیت می باشد.»
این هیجان در زن بر اثر تحریک حس ترحم و حس فداکاری که عبارت از وقف کردن زندگی به خاطر کسی و یا چیزی و یا هدف و سببی است به وجود می آید و همچنین یک عمل قهرمانی می باشد که مستلزم داشتن شجاعت فوق العاده و داشتن تقوای
بی اندازه است، در حقیقت زائیده هیجان و حس فداکاری.
زنان بیش از مردان دارای قوت قلب و قدرت تصور هستند و به همین علت طبیعتاً صفت قهرمانی آنان از مرد بیشتر است، به خصوص این صفت قهرمانی را می توان در زندگی روزمره زنانیکه با بی رحمی کامل توسط مردان و یا خشم طبیعت در اجتماع رها می شدند، مشاهده نمود، که چگونه آخرین تلاش خود را به طور مثال برای حفظ جان فرزند خویش در بدترین شرایط به کار می برند.
یک عمل قهرمانی به نفسه قابل تحسین و تمجید می باشد، ولی اگر این عمل قهرمانی بخواهد به عمل قهرمانی خارق العاده ای تبدیل گردد، قهرمانی که این نقش را عهده دار می شود باید یک زن باشد.
در تمام افسانه های اساتیری نه تنها شرح وقایع خارق العاده که انعکاسی از نیروی تصور مردم باستان است، دیده می شود، بلکه مفاهیم اعمال قهرمانی در هریک از داستان ها کم و بیش به چشم می خورد. در این افسانه ها می توان خاطرات وقایع و حوادث بی اندازه قدیمی را که در اعصار باستانی رخ داده اند و یا احساس هایی که در عصری به یک نوع و در عصر دیگری به وسیله افسانه به نوع دیگری تغییر شکل داده است، پیدا نمود.
تاریخ جهان و ایران پر از شرح اعمال قهرمانی بزرگی است که زنان در این اعمال قهرمانی سهم عمده ای داشته اند.
1 - در یونان قدیم
یونانی ها همیشه به شجاعت، شهامت و بی باکی زن ها در جنگ ها اذعان داشته و این صفات را در زنان همواره مورد تقدیر و تحسین قرار داده اند.
الف- آتنه
(Atene یا Atenaدر نزد رومی ها بنام Minerve) آتنه از فرق زئوس (Zeus خدای خدایان یا ژوپیترJupiter در نزد رومی ها) بر اثر ضربه تبری به صورت دختری مسلح بیرون جست. وی از یک طرف الهه هوش و فراست و از طرف دیگر یک الهه جنگجو بود که مردان را در جنگ ها رهبری می کرد. وی همواره نقش مهمی در جنگ با غول ها به عهده داشت. در آتن او را رب النوع عقل می دانستند. با اینکه الهه جنگ بود رب النوع صلح نیز محسوب می شد و اغلب شهرهای یونان او را حامی و سرپرست خود می دانستند. آتنه همیشه با نیزه ، سپر، کلاهخود و زره مسلح و دارای قامتی افراخته، ظاهری آرام، موقر، متین و در عین حال زیبا بود.
ب- آرتمیس
(Artemisنظیر Diane ایتالیایی است) دختر لتو (Leto یا Latona) و زئوس بود.
آرتمیس هیچگاه ازدواج نکرد و نمونه یک دختر سرکش و نافرمان بود که فقط به شکار اظهار تمایل می کرد و همیشه مسلح به کمان بود.
قدما آرتمیس را تجسمی از ماه می دانستند که در کوهستان ها سرگردان بود و برادر او آپولون (Apolon) را هم تجسمی از خورشید می پنداشتند. آرتمیس را معمولاً حامی آمازون ها که نظیر خود او جنگجو و علاقمند به شکار و مانند او آزاد ازقید مرد بودند، می دانستند.
پ- آمازون ها
بنابر افسانه های یونان آمازون ها عبارت از زنان جنگی می باشند که در سواحل جنوبی دریای سیاه دولتی تشکیل داده بودند و پایتخت آن «تمیسیر» در کنار شط «ترمودون» واقع شده بود. آمازون ها تحت فرماندهی و رهبری ملکه های خود علیه یونانی ها و سایر کشورها جنگیدند و کشور خود را تا حدود دریای خزر توسعه دادند. در هنر یونانی آمازون به صورت زیباترین زن جلوه گر شده است.
اینها دختران و زنان کاهنه یک الهه متعلق به ماه بودند که از فقدان مرد در میان خود ناراحتی نداشتند و به این جهت مردی در میان آنها دیده نمی شد. اینان در شاهنامه اینگونه توصیف شده اند:
«یکی تاج زر نیش بر سر نهیم
همان تخت او بر دو پیکر نهیم
همانا زمان زن بود سی هزار
که با تاج زرند و با گوشوار
که مردی ز گردنکشان روز جنگ
زچنگال او خاک شد بی درنگ
تو مرد بزرگی و نامت بلند
در نام بر خویشتن بر مبند
که گویند با زن در آویختی
در آویختن نیز بگریختی
یکی ننگ باشد تو را زین سخن
که تا هست گیتی نگردد کهن
چوخواهی که با نامداران روم
بیایی بگردی بگرد هروم
چو با راستی باشی و مردمی
نبینی جز از خوبی و خرمی
و گر جز بر این باشی ای شهریار
به پیچی ز ما در صف کارزار
به پیش تو آریم چندان سپاه
که تیره شود روی خورشید و ماه»
اسکندر راه مصالحه را پیش می گیرد و بدون جنگ با زنان شهر هروم و پس از توقف مختصری در آن شهر به جستجوی آب حیات می رود.
تاریخ گزیده حمداله مستوفی نیز حاکی از دستگیر شدن اسکندر بدست ملکه اندلس بنام قیدامه می باشد:
«... بعد از برادر، پادشاهی ایران بدو رسید و او تمامی جهان در ضبط آورد... که هشت هزار ملک و ملک زاده را بکشت. از پادشاهان هر که با او مخالفت کرد، رسم قتل در آن ملک مستمر داشت، تا همه مطیع او شدند، مگر قیدامه ملکه اندلس. اسکندر به رسم رسولان پیش او رفت. او اسکندر را شناخت. خواست که هلاک کند، چون اسم رسل داشت، پسندیده ندید.. او را به جان امان داد و عهد ستد که تعرض به ملک او نرساند. اسکندر بازگشت. پس به طلب آب حیوان رفت...»
تمام افسانه های اساتیری حاکی از آن است که آمازون ها جنگ های متعددی علیه بلرفون پری یام ، تزه (قهرمان یونانی نیمه تاریخی و نیمه خدایی اژه egee
پادشاه آتن، که غول های زیادی را کشت و بوسیله طناب آریا بداخل لابیرنت رفت)، هرکول (مظهر نیرو و قدرت)، آشیل (قهرمان معروف یونانی در ایلیاد) و غیره کرده اند.
پ- سینان
سینان (Cynaneیاkunna) دختر فیلیپ مقدونی دارای همان روح جنگجویی که در پدر و برادرش وجود داشت، بود. غالباً در جنگ ها بسر می برد. همیشه بیوه باقی ماند و تلاش نمود که دخترش را یک نظامی حرفه ای تربیت کند.
2 - در شمال غربی آسیا
ملکه «تومی ریس» ملکه «سیت ها»
ملکه تومی ریس در شش قرن قبل از میلاد، معاصر کوروش زندگی می کرد. گفته می شود چون پسرش بدست کوروش کشته شده بود برای گرفتن انتقام در راس یک ارتش به جنگ علیه پادشاه ایران، کوروش کبیر، پرداخت.
اگر از قسمت اخیر آنکه جز افسانه چیز دیگری نمی باشد صرفنظر نماییم می توان حدس زد که تومی ریس یک سردار جنگی زن بوده است که لااقل در مقابل کوروش آنچنان مقاومتی نموده که اثر آن در تاریخ باقی مانده است.
3 - در بابل
ملکه سمیرامیس (semiramis)
ملکه سمیرامیس بر حسب گفته دیودور دو سیسیل در حدود دوهزار سال قبل از میلاد و به عقیده هرودت فقط 800 سال قبل از میلاد می زیسته است. گفته می شود که از یک بشر و یک الهه بنام درکتو (derkto) متولد شد، که او را در صحرا رها کردند و بوسیله چوپانی بنام سیمیوس (simios) یافت شد.
ابتدا همسر افسری از اهالی نینوا (پایتخت دولت آشوری در کنار دجله) یا حاکم سوریه بنام اومنس شد، که حاکم مزبور سمیرامیس را در هنگام لشکر کشی به باکتریان همراه برد و او را در جنگ شرکت داد و در هنگام تصرف bactres (منطقه شمال شرقی ایران قدیم)، سمیرامیس آن چنان از خود شجاعت و لیاقت نشان داد که باکتر بزودی تسخیر گردید و به همین علت مورد توجه پادشاه قرار گرفت و پادشاه او را به همسری خود برگزید.
سمیرامیس بی اندازه جاه طلب بود و به علت همین جاه طلبی شوهر تازه خود یعنی پادشاه را کشت که خود به تنهایی مالک تاج و تخت آشوری ها گردد. در این هنگام بود که نبوغ ذاتی او ظاهر گردید.
سمیرامیس سرزمین های مردابی اطراف رودخانه را با انجام عملیات عظیم و فوق التصور خشک نمود و زیباترین شهر باستانی را بنام بابل با کاخ های عالی و باغ های معلق در آنجا بنا نهاد که یکی از عجایب هفتگانه عالم شد.
فتوحات او با شکستی که در کنار رودخانه سند خورد متوقف گردید و به علت غرور زیادی که داشت نتوانست این شکست را تحمل کند و از سلطنت به نفع پسرش نی نیاش صرف نظر نمود. سمیرامیس بعد از 42 سال سلطنت پرافتخار از دنیا ناپدید شد و بنا به گفته افسانه ، به شکل کبوتری به آسمان پرواز نمود. (کلمه semiramis در زبان آشوری به معنی کبوتر است) .
4 - در سوریه
ملکه زنوبی (zenobie)
زنوبی ملکه مشهور پالمیر (واقع در سوریه) بود. شوهر دوم او بنام اوده نات، رئیس طوایف صحرایی پالمیر بود. در هنگام جنگ در مقابل شاهپور اول (پادشاه ساسانی) امور جنگی و هدایت آن را بین خود و شوهرش تقسیم نمود. به علت حس جاه طلبی که در او وجود داشت، احتمالاً شوهرش بر اثر تحریک او کشته شد و او بنام پسرش وابالات عهده دار امور حکومت گردید و در سال 267 میلادی عنوان ملکه شرق را پیدا نمود. بدون اینکه از روم اطاعت نماید قلمرو خود را از یک طرف تا حدود فرات و از طرف دیگر به مدیترانه توسعه داد. سوریه را تسخیر و حتی مصر و قسمتی از آسیای کوچک را به تصرف خود درآورد. در عین حال اشتغال به امور فرهنگی را نیز از نظر دور نداشت و آداب و رسوم عرب را با فرهنگ یونانی و علوم نظامی رومی مخلوط نمود. دربار او محل ملاقات شعرا و فلاسفه و پناهگاهی برای مسیحیانی که مورد ظلم در نقاط دیگر قرار می گرفتند، گردید و در مدت کوتاه حکومت خود پالمیر را به صورت پایتخت شرق در آورد. چون نمی خواست تحت تسلط روم درآید، اوره لی ین، امپراتور روم (از سال 270 تا 275 که دیوار روم را بنا نهاد و هم اکنون خرابه های آن باقی است) به پالمیر لشکر کشید و نیروی پالمیری ها را در محلی بنام امز (emese) واقع در سوریه شکست داد و پالمیر را محاصره و ملکه شرق مجبور شد خود را تسلیم نماید. اوره لی ین، پالمیر را خراب نمود (خرابه های آن در قرن 17 کشف شد ولی دارای ارزش هنری نمی باشد). بدین ترتیب زنوبی را دستگیر و به روم بردند. نام حقیقی اش
بت زبینا (batzebina) بود. بعضی می گویند هنگامی که او را به روم می بردند در کنار راه رها کردند که از گرسنگی هلاک شود. ولی به عقیده عده دیگر اوره لی ین برای باشکوه تر جلوه دادن فتح خود، او را به روم برد و زندگی خود را در ویلایی که به او داده بودند، به پایان آورد.
5 - در فلسطین
الف- دبوراه
دبوراه(deborah) پیغمبر زن و قاضی قوم بنی اسرائیل است، طوایف جهود را که از بیست سال قبل در زیر یوغ jabin (پادشاه کانان یا پادشاه آشور) خم شده بودند، علیه پادشاه مزبور مسلح نمود و به دستور او باراک (barac) به سیزارا (sisara) حمله کرد و او را شکست داد. در تورات یک سرود مذهبی مشهور وجود دارد که جریان پیروزی اسرائیلی ها را بر شانه آنها به خاطر می آورد.
ب- ژودیت
ژودیت یک قهرمان زن اسرائیلی است که زنی جوان و زیبا و بیوه و ساکن بتولی(در فلسطین قدیم) بود. زندگی او مربوط به هفت قرن قبل از میلاد می شود. سردار بخت النصر (پادشاه نینوا) بنام هولوفرن شهر بتولی را محاصره کرد. ژودیت به منظور نجات قوم بنی اسرائیل خود را تسلیم اردوگاه دشمن نمود و با زیبایی سحر آمیز خود سردار آشوری را مجذوب خود کرد و در هنگام شب هولوفرن را مست و مدهوش نمود و سر از تن او جدا کرد و سر سردار را در داخل کیسه ای گذاشت و آن را به نزد همشهریان خود
باز گردانید. روحیه اهالی بتولی از مشاهده سر سردار مزبور و شجاعت ژودیت تقویت گردید و با حمله به دشمن خط محاصره را شکست و ارتش دشمن را که سردار خود را از دست داده بود، نابود کردند.
این افسانه زیبا که الهام بخش هنرمندان بسیاری شده است، چندان با حقیقت وفق نمی دهد. افسانه مزبور در حقیقت عبارت از یک نوشته ادبی است که بیشتر جنبه ادبی آن مورد توجه نویسنده بوده است نه جنبه تاریخی آن. مطالب کتاب جنبه میهن پرستی داشته و مربوط به قوم بنی اسرائیل است و نویسنده کتاب مصالح مختلف افسانه مزبور را از عصرهای مختلفی به عاریت گرفته است. در این کتاب در حقیقت خواسته خشونت جنگی را که بین خدا و نیروهای بدی وجود دارد بیان نماید. کتاب دانیل نیز زائیده همین نوع احساسات است (دانیل یا دانیال یکی از چهار پیغمبر معروف هفت قرن قبل از میلاد است که او را به اسارت به بابل آورده بودند. روزی بر حسب خواسته کاهنین، پادشاه او را به گودال شیران انداخت ولی صبح او را صحیح و سالم یافتند). ترجمه این کتاب در توراتی که در سال 283 به زبان یونانی یافت گردیده، دیده می شود.
منبع: تبیان
مدیر مسول و صاحب امتیاز : محمد عسلی