صفحه 14--16تیر 89
تحليل محبيان از فضاي سياسي كشور
بازي براساس تعاريف تازه و صفبنديهاي جديد سياسي
ایسنا: موسس حزب نوانديشان ايران اسلامي در گفتوگويي تفصيلي با خبرگزاري دانشجويان در ارزيابي از فضاي سياسي كشور خاطرنشان كرد كه بايد بازنگري تئوريك، مبنايي و رفتارشناسانه از عملكرد جريانهاي سياسي داشته باشيم تا بتوانيم مجددا صفبنديهاي جديد را تعريف كنيم. 
صفبنديهاي جديد را بايد واقعبينانه ترسيم كرد 
امير محبيان با بيان اينكه ارزيابي از آرايش سياسي در كشور نشان ميدهد كه تقريبا شكل يا مدل آرايش سياسي از سال 84 تغييرات جدي به خود ديده و كاربري سابق را ندارد، ادامه داد: حتي در انتخابات دهم رياست جمهوري شاهد بوديم كه مرزبنديها درهم شكست و تعدادي از چهرههاي اصولگرا به كانديداي جناح مقابل راي دادند. اين نشان داد كه نوع نگاه نسبت به صفبندي بين اصولگرايان و اصلاحطلبان تغيير پيدا كرده است؛ بنابراين به نظر ميرسد كه بايد ارزيابي جديدي از وضعيت موجود داشت و واقعبينانه صفبنديهاي جديد را ترسيم كرد. 
وي خاطرنشان كرد: صفبنديهاي پيشين تا حدودي بر مبناي روابط جناحي تنظيم ميشد و مشخص بود كه جريان اصولگرا با توجه به سابقه تاريخي كه دارد در مقابل جريان اصلاحطلب ايستاده و انتقادات جدي نسبت به آنها دارد. در انتخابهاي گذشته نيز اين دو جريان مقابل هم صفآرايي ميكردند و كانديدا از بين اينها برگزيده ميشد. در انتخابات سال 84 هرچند كه دكتر احمدينژاد جزيي از جريان اصولگرا بود ولي در كنار آن شاهد بوديم كه كانديداهاي ديگري هم بودند كه جزء جريان اصولگرا بودند؛ بنابراين نوعي تكثر را در ميان جريان اصولگرا شاهد بوديم، اما در انتخابات 88 اين تكثر حتي به يكسري از افعال سياسي انجاميد و ما چهرههاي مهمي از جريان اصولگرا را ميديديم كه عليرغم اختلافات بسيار ريشهاي با مهندس موسوي نه به دليل مبناي تئوريك بلكه بر مبناي اختلافات و انتقاداتي كه داشتند به كانديداي رقيب راي دادند يا اينكه او را تشويق ميكردند. هرچند اين پديده بسيار گسترده نبود اما خودش نشانههايي از بروز برخي تغييرات در اين صفبندي داشت. 
آيا همه آنها كه خود را اصولگرا مينامند، اصولگرا هستند؟ 
وي با تاكيد دوباره بر اينكه " بايد واقعبينانه شرايط موجود را بسنجيم و ببينيم صفبنديهاي جديد بر چه مبنايي شكل ميگيرد" و طرح اين سوال كه " آيا بايد هنوز شاخص روابط جناحي را به عنوان يك شاخص جدي در نظر بگيريم؟ " افزود: به نظر ميرسد حتي بايد دوباره تعريف كنيم كه منظور از جناح اصولگرا چيست و آيا در جريان اصولگرا همه گرايشهايي كه وجود دارند و خودشان را اصولگرا مينامند، ميتوانند در اين جريان قرار بگيرند؟ آيا چنين طيف گستردهاي كه گرايشهاي بعضا متعارض را در آن شاهد هستيم حاكي از اين است كه از اصولگرايي معنايي واحد را به ذهن متبادر ميكند يا اينكه واقعا معناي آن متفاوت است و اصولگرايي براي بعضي از اينها صرفا يك نام شده و نه يك رفتار؟ بنابراين بايد بسياري از مباني مجددا تعريف شود كه اصولگرايي دقيقا چيست؟ چه شاخصههايي دارد كه با آن فرد اصولگرا را بشناسيم؟ 
رييس مركز مطالعات استراتژيك آريا اظهار كرد: ما در مواردي شاهد بوديم مقام معظم رهبري كه يكي از مهمترين شاخصهاي جريان اصولگرا براي تشخيص است، در مورد بعضي از افراد يا جريانها موضع ميگرفتند، ولي ديديم حتي كساني كه خود را اصولگرا ميناميدند تمكين لازم را در قبال اين قضيه نداشتند؛ بنابراين با توجه به اين موارد به نظر ميرسد بايد مجددا اين مسائل را تعريف كنيم. 
اصلاحطلبان چه كساني هستند؟ 
وي همچنين با اشاره به اينكه " جريان اصلاحطلب تحولات و بحرانهاي بسيار جدي را از سر گذرانده است" گفت: حتي در مورد بقاي جريان اصلاحطلبي در صحنه سياسي بحثهاي جدي وجود دارد، واقعا اصلاحطلبان چه كساني هستند؟ آيا كساني كه در مجلس هستند؟ آيا كساني كه به عنوان جريان سبز فعاليت ميكردند يا كساني كه في مابين آنها ايستادند؛ نظير آقاي خاتمي كه به نحوي تلاش ميكند جريان اصلاحطلب را در صحنه سياسي باقي نگه دارد. تعاريف هر كدام از اينها چيست؟ آيا آن جرياني كه به نحوي حركت كرد كه سلطنتطلب و اپوزيسيون ضد انقلاب خارج از كشور از آنها حمايت كردند را بايد همچنان اصلاحطلب دانست يا اينكه بايد تعريف جديدي از اصلاحطلب ارائه كرد. وي گفت: ممكن است حتي به اينجا برسيم كه صفبنديهاي جديد مطلقا با آن صفبنديهاي پيش از اين همريشه نيست، بلكه بايد تعاريف و شاخصهاي جديدي براي آن وجود داشته باشد. 
بازي جديد بر مبناي تعاريف قديم، هم هواداران و هم گردانندگان بازيهاي سياسي را سردرگم ميكند 
اين استاد دانشگاه در بخش ديگري از گفتوگو با ايسنا با بيان اينكه " انكار اينكه بين نيروهاي اصولگرا اختلافاتي وجود دارد بيفايده و بيهوده است" اظهار كرد: در واقع جريان اصولگرا مثل هر جريان سياسي درون كشور يا در هر جاي دنيا ديدگاههاي متفاوتي را درون خودش حمل ميكند، ولي عمق اين اختلافات متفاوت است، بعضي اختلاف در روش دارند، يعني در مباني و حتي در مبادي اجرايي هم هيچ اختلافي وجود ندارد. درنحوه اجراي ديدگاهها نيز تفاوت وجود دارد و طبيعتا تفاوتها ميتواند كارشناسانه باشد. عمق برخي اختلافات ديگر بيشتر است و اصلا افراد در برخي سياستها اختلاف نظر و ديدگاههاي متفاوتي دارند، ممكن است در بعضي از موارد بين دولت و مجلس در يك موضوع اختلاف جدي باشد. همچنين ممكن است اصولگرايان در مجلس با اصولگرايان دولت در بعضي از موارد حتي ريشهاي اختلافات كارشناسي داشته باشند. بعضي اختلافات ممكن است مبنايي و تئوريك باشد يعني در تعريفي كه نسبت به اصولگرايي دارند اختلاف داشته باشند كه بعضي از اين اختلافات را هم شاهد هستيم و برهمين اساس است كه معتقدم بايد مجددا تعريف جديدي در اين موارد ارائه كنيم، والا بر مبناي تعاريف قديم وارد بازيهاي جديد شدن، هم هواداران و هم گردانندگان بازيهاي سياسي را دچار سردرگمي خواهد كرد. 
يك چتر تئوريك واحد بر سر جريان اصولگرا، از تشديد اختلافات جلوگيري ميكند 
وي با بيان اينكه " اين اختلافات الان به رفتار سياسي انجاميده است" تاكيد كرد: ما شاهد بروز اختلافات بين برخي نيروهاي اصولگرا در مجلس و دولت هستيم، نميتوانيم اين را منكر شويم. ما به عنوان نگاه پرستارانه و طبيبانه به مسائل موجود در صحنه سياسي بايد اول واقعبينانه اينها را بپذيريم و بعد درصدد حل معضلات باشيم، زيرا اگر مسالهاي را نبينيم هيچ وقت نميتوانيم آن را حل كنيم. پس چنين چيزي وجود دارد. ولي اينكه آيا به سمت اصلاح ميرود يا به سمت تشديد اختلافات، برداشت من اين است كه اگر دوباره مباني را بازنگري نكنيم و يك چتر تئوريك واحدي را بر سر جريان اصولگرا نكشيم اين اختلافات به سمت تشديد ميرود و شواهدي براي اين وجود دارد كه يكي از آنها اين است كه بخشي از وحدت ما بين جريان اصولگرا و در هر جريان سياسي مبتني بر رقيب مشترك است؛ يعني يك رقيب مشتركي براي كليت جريان دارند و اين باعث ميشود بسياري از اختلافاتشان را بيرون مطرح نكنند و رقابتهايشان را به دليل بروز مخالف مشترك ناديده بيانگارند، اما زماني كه اين رقيب مشترك وجود نداشته باشد و صحنه سياسي مابين اينها تقسيم شود طبيعتا اينها ديگر مانعي براي بيان ديدگاههاي خودشان نميبينند و ديدگاههايشان را صراحتا مطرح و سعي ميكنند از سبد راي مردم براي انتخابهاي آينده از طريق بيان ديدگاههاي خودشان يارگيري و سهمبندي كنند. 
جريان اصولگرا تاحدودي در انتخابهاي آينده فعال مايشاء است 
وي از سوي ديگر نيز با بيان اينكه " آينده جريان اصلاحطلب در صحنه سياسي كاملا در بوتهاي از ابهام است" در عين حال خاطرنشان كرد: نميدانيم در انتخاباتهاي آينده جريان اصلاحطلب چه خواهد كرد؟ آيا اينها مجوز ورود به صحنه را خواهند گرفت؟ زيرا طبيعتا جرياناتي كه به سمت اخلال و آشوب رفتند به احتمال زياد از سوي نظام مجوزي براي حضور نخواهند يافت؛ چون درصدد رفع اشكال و اشتباهاتشان برنيامدند و همچنان بر اشتباه خود تاكيد دارند. اما اينكه طيفهاي ديگري كه در اين مسائل شديد وارد نشدند، مانند آقاي خاتمي بتوانند مجوز فعاليت بگيرند هنوز مشخص نيست و اينكه آيا چهرههاي ناشناسي درون جريان اصلاحطلب به وجود آيد و تلاش كند نمايي از جريان اصلاحطلب اصولگرا را به خود بگيرد و وارد صحنه شود و بخشي از آراي اصلاحطلبان را جذب كند يا خير، هنوز معلوم نيست؛ لذا وقتي كه وضعيت براي آنها چندان روشن نيست به نظر ميرسد جريان اصولگرا تاحدودي در انتخابهاي آينده فعال مايشاء باشد. 
محبيان ادامه داد: اما با توجه به اينكه بدون رقابت صحنه انتخابات نشاط لازم را ندارد پس وقتي كه سبد واحدي از راي وجود دارد اين خطر هم وجود دارد كه بخشي از آنها به دليل مسائل پس از انتخابات حتي از اين سبد خارج شوند و در انتخابات به صورت جدي شركت نكنند؛ لذا براي جلب آنها ممكن است جريانات مختلف درون اصولگرا نظرات خود را صريحتر بيان كنند و به يارگيري بپردازند. 
سياست احمدينژاد پس از پايان دور دوم رياستجمهوري چه خواهد بود؟ 
وي در ادامه  تصريح كرد: نكته ديگر اين است كه وقتي دور دوم رياست جمهوري آقاي احمدينژاد به پايان برسد، سياست ايشان چه خواهد بود؟ بعضي معتقدند ممكن است آقاي احمدينژاد ـ هرچند كه گاهي سياستهاي مستقلي از جريان اصولگرا عليرغم حمايت آنها در صحنه سياسي داشته است ـ بعد از پايان دوره خود درون اين جريان برگردد و به عنوان يك عنصر موثر در كنار بقيه در سياستگذاريهاي كلان جريان اصولگرا دخالت داشته باشد، ولي اين احتمال را كم تلقي ميكنيم چون بيشتر اين احتمال وجود دارد كه آقاي احمدينژاد به اين سمت برود كه در شكلدهي به انتخابات آتي رياست جمهوري و پيش از آن به عنوان شرط و مقدمه لازم در انتخابات مجلس آينده نقش موثرتري داشته باشد، حتي اين نظر وجود دارد كه ممكن است مدل پوتين برگزيده شود، يعني آقاي احمدينژاد تلاش كند كه فرد نزديك به خودش را به عنوان رييسجمهور آينده مطرح كند تا پيگير ايدههاي او باشد و بعد از اينكه يك دوره اين فرد رييسجمهور بود آقاي احمدينژاد مجددا به عنوان رييسجمهور آتي برگردد و كانديدا شود تا فرصت دوباره براي دو دوره رياست جمهوري را داشته باشد، اما بايد گفت تا به حال اين مدل درون كشور ما اجرايي نشده يعني كساني كه دنبال اين طرح بودند نتيجه نگرفتند، ولي ممكن است دكتر احمدينژاد چنين طرحهايي در ذهنش باشد. بايد منتظر باشيم، ببينيم چه ميشود، اگر آقاي احمدينژاد بخواهد فارغ از جريان اصولگرا خودش به عنوان يك عنصر موثر و مستقل وارد صحنه شود و بازيسازي كند، ممكن است كه به عنوان يك عنصر شتابگر بر اختلافات بيافزايد. موسس حزب نوانديشان ايران اسلامي در ادامه خاطرنشان كرد: در خصوص فعاليتهاي زودهنگام انتخاباتي دو نظر وجود دارد؛ يك برداشت اين است كه از الان همه كساني كه در صحنه هستند در مجلس يا دولت تمام رفتارهايشان رفتارهاي انتخاباتي است و اساسا محور اصلي انتخابات است و بقيه رفتارها نيز حول آن محور شكل ميگيرد. اين ديدگاه ميتواند بسيار بدبينانه باشد، هرچند كه ممكن است كدهايي براي اثبات آن وجود داشته باشد. ديدگاه ديگر نيز اين است كه هم دولت و هم مجلس تلاش كنند ديدگاهشان را مطرح كنند و اختلافات را به نمايش بگذارند و طبيعتا اين امر در انتخابات ميتواند اثرات خود را در گردآوري نيروها براي جلب راي داشته باشد. 
جريان اصلاحطلب بايد دوباره تعريف شود 
وي درباره فعاليت و حضور اصلاحطلبان در آينده با تاكيد بر اينكه " جريان اصلاحطلبي بايد دوباره تعريف شود" اظهار كرد: خيلي جاها اين همپوشاني وجود دارد؛ مقام معظم رهبري فرمودند كه ميشود اصلاحطلب اصولگرا يا اصولگراي اصلاحطلب داشته باشيم. اينها معارض هم نيستند، اما وقتي كه اصلاحطلبي به عنوان يك جرياني مطرح ميشود كه مباني اعتقادي نظام را قبول ندارد، معناي اين اصلاحطلبي نيست. اين افراد معارض كه مدعي عضويت جريان اصلاحطلبي هستند بايد صراحتا به صورت شفاف موضع بگيرند و بگويند نظام را قبول نداريم و ديدگاههايمان تغيير پيدا كرده و به عنوان يك اپوزسيون حركت ميكنيم، ولي اگر بخواهند در چارچوب قانون حركت كنند اين رفتارها كه از آنها شاهد بوديم نبايد صورت بگيرد و نهادهاي قانوني را رسما بپذيرند و اينكه آنها نهادهاي قانوني را نپذيرند اين ديگر اصلاحطلبي نيست. 
محبيان ادامه داد: نكته ديگر اين است كه وقتي جريان اصلاحطلب مباني تئوريك خود را مطرح ميكند، بايد به صورت روشن و شفاف نظرات خود را مطرح كند؛ اول بايد درباره بحث دخالت دين در سياست يا حكومت نظر صريح خود را بگويد كه اساسا به چنين چيزي معتقد است يا نيست. اگر اين ديدگاه را مطرح كند، با سكولارها صفبندي كرده است و وقتي نظرش را گفت بايد مدل را برگزيند، بايد بگويد مدل ولايت فقيه را قبول دارد يا قبول ندارد و بعد بگويد كدام قرائت. قرائت امام(ره) به عنوان ولايت فقيه را قبول دارد يا قرائت ولايت انتخابي مقيده را قبول دارد. هر كدام از اينها را مشخص كند. وقتي كه مباني تئوريكش معلوم شد و افقهايش با افقهاي نظام تنظيم شد، آن موقع بايد بگويد كه آرمانهايش دقيقا چيست و چه تفاوتي با جريان اصولگرا دارد و تفاوت ديدگاهها در كجاست. 
فقر تئوريك اصلاحطلبان به انحراف رفتاري انجاميد 
وي معتقد است: ابهامات و فقر تئوريكي كه جريان اصلاحطلبي داشت منجر به اين شد كه آنها دست به سوي ديدگاههايي دراز كنند كه اين ديدگاهها با مباني نظام و حتي دين همخواني نداشت و پذيرش محض آن باعث شد كه رفتاري را از آنها شاهد باشيم كه اين رفتار با رفتار يك جريان اصلاحطلب متفاوت بود؛ لذا فقر تئوريك به انحراف رفتاري ميانجامد. در واقع اينها بايد خودشان را غنيسازي تئوريك كنند. روش و گرايش بايد با هم منطبق باشد؛ اگر در بحثهايشان به سكولاريسم رسيدند، طبيعتا يك نوع رفتار خاصي را در پيش ميگيرند و اگر ولايت مطلقه فقيه را قبول كردند نيز رفتار ديگري وجود دارد. 
وي اظهار كرد: اين جريان چون اين مسائل را در هاله ابهام تعريف كردهاند نميتوانند به شكل شفاف با مخاطبان خود صحبت كنند. ما از يك طرف در اين جريان سبز ميبينيم كه مثلا مهندس موسوي ميگويد اين رنگ سبز انتخاب شده به دليل اين است كه ما آن را از اهل بيت گرفتيم، از طرف ديگر ميبينيم در زير چتر همين جريان سبز جريانهاي سكولار و لاييك خيلي تندي كه اساس را قبول ندارند، هستند. اين نشاندهنده عدم شفافيت آنهاست؛ زيرا اگر شفاف سخن بگويند يا به سكولارها نزديك يا از آنها دور ميشوند؛ بنابراين معتقدم آنها بايد اول چنين موضوعاتي را تعريف كنند. در عين حال هنوز مشخص نيست كه تصميم صريح نظام براي آينده اينها چيست. البته تا اولين انتخابات تصميم نظام هم به صورت روشن در مورد آنها مشخص ميشود. 
محبيان افزود: ترديدي وجود ندارد جرياني كه تحت عنوان جريان اصلاحات يا جريان سبز مطرح شد پروژههاي سياسي بودند كه روي يك جريان اجتماعي سوار بودند. در واقع بايد مشخص شود آن جريان اجتماعي چيست؟ ارزشهاي آن تا چه حد به نظام نزديك يا از آن دور است؟ اين جريان اجتماعي جريان ضعيفي نيست كه آن را ناديده بيانگاريم؛ بنابراين از درون حكومت بايد براي آن تعريفي صورت بگيرد. نحوه تعامل و جذب مشخص شود، مرزها تعريف شود و اگر اين مرزها باز هم مبهم باشد در آينده مشكلاتي ايجاد ميكند. 
جريانات سياسي بايد به يك تعريف دقيق و مجددي دست پيدا كنند 
وي خاطرنشان كرد: يك جامعه توسعه يافته جامعهاي است كه دقيقا به صورت شفاف برنامههاي خود را تعريف كند. اما اگر براي كم كردن اختلافات از دقت تعاريف بكاهيم و آنها را كلي و مبهم بگيريم وقتي به حوزه عمل و جزييات بياييم اختلافات ما گسترش پيدا ميكند؛ بنابراين بايد جريانات سياسي به يك تعريف دقيق و مجددي دست پيدا كنند. 
وي با بيان اينكه " تاكنون ما از مباني و ذخاير تئوريك اول انقلاب استفاده ميكرديم ولي كمكم اين ذخاير به پايان رسيده؛ بنابراين بايد تعاريف جديدي صورت بگيرد" خاطرنشان كرد: شايد از مدتها پيش اين اتفاق افتاد، اما در عين حال اثرات و تبعات اختلافات تاريخي بين دو جريان عليرغم تغييرات ماهوي كه در آن صورت گرفته بود تا الان پيش آمد و در صحنه سياسي كشور اثرات منفي گذاشت، اما از اين به بعد بايد براي دهه چهارم انقلاب صحنه سياسي و صحنه تعامل نيروها و روش تعامل نيروها و روش تعامل حكومت با نيروهاي فعال در صحنه سياسي مجددا تعريف شود. 
اصولگرايي نام جناح نيست، بلكه منش نظام است 
رييس مركز مطالعات استراتژيك آريا درباره اينكه آينده سياسي در دست كدام طيف اصولگراست؟ اظهار كرد: بايد بررسي كنيم آيا ميتوانيم مجددا اصولگرايي را بر نام يك جناح بگذاريم يا نه؛ چون اصولگرايي با تعريفي كه مقام معظم رهبري كردند نام جناح نيست بلكه منش نظام است. چون نظام اسلامي اساسا اصولگراست؛ بنابراين اگر ميخواهيم نام جناح را بر آن بگذاريم بايد تفاوت آن را بدانيم. وقتي تعريف روشني داشته باشيم ميتوانيم با آن شاخص بگوييم چه كساني جزو اين جناح محسوب ميشوند و چه كساني جزو اين جناح محسوب نميشوند. وقتي اين تعريف صورت بگيرد ممكن است افراد و جريانات جديدي به طيف اصولگرا بپيوندند و ممكن است افراد و جرياناتي از طيف اصولگرا خارج شوند. 
همه نظرات گفته شود، وقتي به تصميم رسيديم بايد وحدت در عمل داشته باشيم 
وي درباره تاثير تحليلها و موضعگيريها در ايجاد وحدت در فضاي سياسي نيز گفت: اگر مفاهيم به درستي تعريف نشوند، فريبنده ميشوند. بايد مشخص كنيم منظور وحدت در نظر است يا وحدت در عمل. وحدت يعني همسويي و يكپارچه شدن؛ يا وحدت درون جناحي يا وحدت درون كشور. در همه جاي دنيا اينگونه است كه قبل از اينكه در مورد يك سياست تصميم بگيرند همه نظرات و اختلافات خود را مطرح ميكنند. اينگونه نيست كه نظر ندهيم و وحدت داشته باشيم، وقتي نظرات گفته شد به يك تصميم رسيديم بايد وحدت در عمل داشته باشيم. 
وي ادامه داد: وقتي از مجلس و دولت بخواهيم وحدت داشته باشند، نبايد اين برداشت به گونهاي باشد كه بين قوا خلط ايجاد كند، در واقع منظور از وحدت بين گروهها يا بين قوا اين است كه بايد در رفتارهاي عقلاني، در كلام، در حمايت از نظام و استراتژيها و سياستهاي كلان وحدت داشته باشند يعني وقتي تصميمي گرفته شد، اينها در همان مسير حركت كنند. 
محبيان خاطرنشان كرد: آن چيزي كه مقام معظم رهبري از وحدت مطرح ميكنند يا آن چيزي كه حضرت امام (ره) مطرح ميكردند اين نيست كه افراد ديدگاه و نظراتشان را كنار بگذارند يا قوا يكي شوند. مهم اين است كه وحدت هدف وجود داشته باشد. يعني همه جريانات موجود درون نظام كه فعاليت ميكنند و هدفشان نيل به سعادت اخروي و دنيوي و خدمت به جامعه است، ميتوانند نظراتشان را مطرح كنند، ولي نبايد طرح نظراتشان طوري باشد كه باعث بروز شكافهاي عميق در جامعه شود. اگر شكاف از بين نخبگان به سطح تودهها كشيده شود عملا باعث تضعيف ميشود. يعني عملا شاهد هستيم كه همه دارند فعاليت ميكنند ولي هيچ گامي برداشته نميشود. 
اصولگرايان عقلانيت را به كار بگيرند 
وي درباره تاثير مواضع مختلف اصولگرايان در موضوعات مختلف بر روي بحث وحدت تاكيد كرد: اگر عقلانيت در رفتار و تصميمگيريهاي سياسي باشد، بروز اختلاف هم ميتواند در آن خير باشد، اما وقتي عقلانيت نباشد وحدت هم به شر و ضرر تبديل ميشود. 
وي با بيان اينكه " آن چيزي كه ما از اصولگرايان چه در مجلس و چه در دولت يا هر جاي ديگر ميطلبيم اين است كه عقلانيت را به كار بگيرند" خاطرنشان كرد: حداقل تعريف عقلانيت، محاسبه دقيق و روشن روي بحث هزينه و فايده است. ببينند هزينه و فايده يك رفتار براي مردم و براي خودشان چقدر است؛ بنابراين اگر مجلس و دولت و احزابي كه تحت عنوان اصولگرايي شناخته ميشوند منافع خود و منافع ملي را بسنجند و با بصيرت عمل كنند خيلي از اين تنشها صورت نميگيرد. 
موسس حزب نوانديشان ايران اسلامي گفت: در مواردي شاهد هستيم كه عقلانيت تابعي از احساسات قرار ميگيرد و در واقع نفسانيات يا احساس و عواطف ممكن است در بعضيها دخالت كند و عملا اينها به جاي اينكه رفتاري به نفع خودشان و به نفع مردم انجام دهند، براي رفع بغضها و كينهها رفتاري انجام ميدهند و گمان ميكنند كه ميشود براي آن توجيه عقلاني هم درست كرد. واقعيت اين است كه مردم درك ميكنند اگر رفتاري عليه دولت صورت ميگيرد كه اين رفتار مبناي عقلاني ندارد هرچند براي آن توجيه عقلاني ميشود ممكن است ريشه در نوعي كينهها و اختلافات كهنه داشته باشد يا بعضي رفتارهايي كه عليه مجلس صورت ميگيرد ممكن است برخي ديدگاههاي نفساني براي حذف رقيب در انتخابات آتي باشد. 
وي ابراز اميدواري كرد: روساي قوا يا كساني كه منشأ اثر هستند با توجه به اينكه تلاششان اين است كه در نظام اسلامي فعاليت كنند، حدي از تهذيب را پياده كنند و در پي اين نباشند كه نفسانيات پياده شود، اما در عين حال معتقدم همه انسانها، انسانهاي مهذبي نيستند، ممكن است از اين فرصتها استفاده كنند و بخواهند نفسانيات خود را پياده كنند و خطرناك هم اين است كه در چنين فضاي غبارآلودي كه نفس حاكم ميشود فرصتطلبان از طريق دميدن در كينهها و وسوسهها آتشبياران معركه و باعث افزايش اختلافات شوند و اينجا اولين كساني كه ضرر ميكنند مردم هستند و اعتبار مجلس، دولت و نظام به خاطر يك سري حركاتي كه عقلانيت سياسي آنها را توصيه نميكند، مخدوش ميشود. وي اظهار كرد: هر حركتي كه افراطي و متعصبانه بود و فرد براي آن توجيه نداشت، اين رفتار مبناي عقلاني ندارد. وقتي مبناي عقلاني نداشت مضر است و ما بايد نگران باشيم؛ هرچند ممكن است در يك مقطعي به نفع گروه يا شخصي باشد، ولي در درازمدت باعث ضرر و آسيب ميشود. 
بودن يا نبودن چهرههاي سياسي مهم نيست، مهم چگونه بودن است 
اين استاد دانشگاه همچنين با اشاره به اخباري مانند بحث احتمال كنارهگيري شخصيتهايي مانند هاشمي رفسنجاني از فعاليتهاي سياسي آن را داراي تاثيرات منفي دانست و تصريح كرد: جامعه درمييابد كه اين رفتار بازنشستگي حاصل از خستگي نيست، بلكه نوعي رفتار اعتراضگونه است و آثار و تبعات خودش را دارد. به گمانم آقاي هاشمي در پي بازنشستگي نيست بلكه قصد اعلام خستگي از برخي رفتارهاي سياسي دارد و طبيعتا اين هم به عنوان يك فعل سياسي تبعات خاص خود را خواهد داشت. برداشت من اين نيست كه آقاي هاشمي از صحنه سياسي كنار رود؛ چون وقتي يك سياستمدار تا اين حد عميق درگير مسائل سياسي شده باشد بودن و نبودنش هر دو كنش سياسي تلقي ميشود؛ بنابراين اگر بگويد نيستم همين عمل سياسي است. نبايد فراموش كنيم كه بودن يا نبودن افراد و چهرههاي سياسي در صحنه مهم نيست آنچه مهم است چگونه بودن است. 
وي در پايان با بيان اينكه " چهرههاي سياسي چه باشند و چه نباشند بايد بودن و نبودن آنها منشأ اثر خير براي جامعه باشد" اظهار كرد: فكر و ايده شخصي مثل آقاي هاشمي كه با تاريخ انقلاب عجين شده ميتواند براي كشور موثر باشد، به شرط اينكه تمام اين رفتارها در چارچوب محاسبات عقلاني معطوف به منافع ملت باشد. 
انتشار اخبار ضد و نقيض از دستگيري ملاعمر 
ایسنا: گزارشهاي ضد و نقيضي در خصوص دستگيري ملا عمر منتشر شده است. گفته ميشود ملاعمر، رهبر طالبان در ماه مارس سال جاري ميلادي در كراچي پاكستان بازداشت شده است. با اين وجود مقام هاي پنتاگون و پاكستان هنوز بازداشت وي را تاييد نكردهاند. 
به نوشته روزنامه آبزرور پاكستان، يكي از مقامهاي سابق دپارتمان امنيت داخلي آمريكا ادعا كرد: ملاعمر در ماه مارس در كراچي دستگير شده است. در نوامبر سال 2009 روزنامه واشنگتن تايمز گزارش داد: ملاعمر با كمك سرويس اطلاعاتي پاكستان در ماه اكتبر به كراچي وارد شده است. 
هنوز هيچ بيانيه رسمي در خصوص اين ادعاها از سوي وزارت دفاع آمريكا و يا مقامهاي پاكستاني صادر نشده است. 
از سوي ديگر خبرگزاري فرانسه گزارش داد: دولت پاكستان اعلام كرد يكي از رهبران ارشد شبه نظامي اين كشور در تيراندازيها ميان سربازان نيروهاي شبه نظامي در وزيرستان شمالي كشته شده است. 
ارتش پاكستان اعلام كرد: امير الله محسود، يكي از فرماندهان ارشد گروه تحريك طالبان پاكستان در درگيريهاي وزيرستان شمالي كشته شد ه است. 
ارتش اعلام كرد: اين گروه متهم به كشتن 3400 تن در حملات تروريستي خود است. 
گفته ميشود محسود در يك ايست بازرسي در ميرانشاه مورد اصابت گلوله واقع شده و جان خود را از دست داده است. ميرانشاه شهر اصلي وزيرستان شمالي است. هم اكنون فرماندهان ارتش پاكستان تحت فشارهاي فزاينده از سوي آمريكا براي انجام حملات قاطع عليه مواضع شبه نظاميان در اين منطقه هستند. 
ارتش پاكستان با صدور بيانيهاي اعلام كرد: براي سر اميرالله محسود 20 ميليون روپيه (234 هزار دلار) جايزه تعيين شده بود. در درگيريهاي ايجاد شده دو سرباز نيز مجروح شدند. در اين بيانيه هم چنين آمده است: اين درگيريها روز يكشنبه در ميرانشاه به وقوع پيوست. 
نام اميرالله محسود در رده يازدهم از ليست 19 نفره فرماندهان تحت تعقيب تحريك طالبان پاكستان بود. 
دولت پاكستان در نوامبر سال گذشته در مجموع براي اطلاعات منجر به دستگيري اين افراد پنج ميليون دلار جايزه تعيين كرد. در بيانيه ارتش پاكستان آمده است: اميرالله محسود به خاطر حمله به نيروهاي امنيتي، آدم ربايي، اخاذي و ساير اقدامات ضد دولت تحت تعقيب بود. 
در اواخر سال گذشته ارتش پاكستان حملاتي سنگين عليه گروههاي شبه نظامي در وزيرستان جنوبي را آغاز كرد كه در نتيجه آن بسياري از شبه نظاميان به وزيرستان شمالي و بخشهايي از كمربند قبايلي فرار كردند. واشنگتن كمربند قبايلي پاكستان را خطرناكترين منطقه بر روي زمين معرفي كرده و اعلام نموده القاعده و متحدانش از اين منطقه دست به سازمان دهي حملات عليه غرب ميزنند. 
سعد الحريري در ديدار با مبارك: 
برانگيختن آشوب به نفع هيچ كس نيست 
ایسنا: نخست وزير لبنان در ديدار با رئيس جمهور مصر بر ضرورت اجراي قطعنامه 1701 تاكيد كرد و خواهان اتخاذ موضع يكپارچه از سوي كشورهاي عربي در قبال شرايط كنوني لبنان شد. به نقل از روزنامه فرامنطقهاي القدس العربي، حسني مبارك، رئيس جمهور مصر در سفر به فرانسه و در ديدار روز دوشنبه خود با سعد الحريري، نخست وزير لبنان در خصوص آخرين تحولات خاورميانه بويژه شرايط لبنان بحث و تبادل نظر دارد. الحريري در اين ديدار اظهار داشت: از مصر كه همواره در شرايط سخت در كنار لبنان بوده است تشكر ميكند. كشورهاي عربي بايد موضع يكپارچهاي در قبال شرايط لبنان اتخاذ كنند. 
وي در ديدار خود با مبارك در خصوص مسائل مربوط به نيروهاي بينالمللي حافظ صلح در جنوب با لبنان (يونيفل) و حوادث صورت گرفته در اين زمينه رايزني كرد. 
الحريري همچنين اظهار داشت: اميدوارم مسائل در لبنان در مسير آرامي پيش رود چرا كه برانگيختن آشوب به نفع هيچ كس نيست. وي در ادامه افزود: يونيفل فقط براي حمايت از لبنان در اين كشور حضور دارد. 
نخست وزير لبنان بعد از ديدار خود با مبارك بر ضرورت اجراي قطعنامه 1701 شوراي امنيت تاكيد كرد. 
وي همچنين اظهار داشت: در ديدار با مبارك در خصوص هماهنگيهاي لازم در قبال تحولات منطقه و با توجه به روابط تاريخي مصر و لبنان رايزني كردم. 
رئيس جمهور اسبق قرقيزستان: 
آمريكا ريشههاي دموكراسي را در قرقيزستان خشكاند 
ایسنا: رييس جمهور اسبق قرقيزستان گفت كه كشورش به يك رئيس جمهور قوي نيازمند است. 
عسگر آقايف، رئيس جمهور اسبق قرقيزستان گفت: دموكراسي پارلماني در كشوري بحران زده چون قرقيزستان با وجود موافقت و راي دهي مردم به آن ثمربخش نخواهد بود. 
آقايف در گفتوگو با مجله آلماني اشپيگل، از سياستهاي منفعت طلبانه آمريكا و همين طور روزا آتونبايوا، رئيس جمهور قرقيزستان انتقاد كرد. 
آقايف در بخش ابتدايي مصاحبه خود اظهار داشت كه دموكراسي پارلماني تنها در صورتي ثمر بخش خواهد بود كه اقتصاد به خوبي پيش رود و علاوه بر اين سياست مداران به حرف مردم گوش كرده و آماده عمل به تعهدات خود باشند. 
وي تاكيد كرد: بايد بگويم كه نخبگان سياسي در كشورهاي شوروي سابق هنوز به اين حد نرسيدهاند. قرقيزستان به ديكتاتور احتياج ندارد، بلكه نيازمند رئيس جمهوري قوي است كه بتواند سرسختانه و قاطعانه تصميماتش را عملي كند و از بي ثباتي كشور جلوگيري كند. علاوه بر اين بايد پارلمان قوي، احزاب مخالف و رسانههايي انتقاداتي وجود داشته باشند. در زماني كه من بين سالهاي 1990 تا 2005 در قرقيزستان حكومت ميكردم غرب از يك جزيره دموكراسي صحبت ميكرد . 
آقايف در پاسخ به اين سوال كه پس چرا شما سرنگون شديد؟ گفت: من هرگز در طول زندگيام نمي خواستم رئيس جمهور شوم؛ سفارت آمريكا مطابق با ميل خود سعي در سرنگوني دولت من داشت. آمريكاييها ريشههاي دموكراسي در قرقيزستان را خشكاندند. 
	  مدیر مسول و صاحب امتیاز : محمد عسلی