گندم نمای جو فروش
با حرکت زائران خانه خدا از اقصی نقاط سرزمینهای اسلامی به عربستان، شمارش معکوس برای برگزاری مناسک حج آغاز میشود. بدون تردید مدیریت چند میلیون زائر و تأمین امنیت و تضمین حسن اجرای مراسم و برنامهریزی برای استقرار حجاج در مکانهای تعیین شده قبل از آغاز مراسم حج، در حین انجام مراسم و پس از آن از جمله دغدغههای همیشگی ادارهکنندگان حرمین شریفین بوده است.
در طول سه دهه گذشته پس از پیروزی انقلاب اسلامی دغدغهی دیگری به دغدغههای مسئولین عربستان افزوده گردیده و آن تلاش برای مهار احساسات ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی مسلمانان است. بدون تردید برگزاری تظاهرات ضدآمریکایی در کشوری که شاخصترین متحد اقتصادی و سیاسی آمریکا در منطقه به شمار میرود و به دلیل اینکه هر روز از سال پذیرای زائران حج عمره و حج تمتع است و نیازمند آرامش میباشد دولتمردان عربستانی را ناگزیر میکند که حتیالمقدور خود را از تیررس وقایعی که به تغییر شرایط کنونی آن کشور میانجامد دور نگه دارند.
امسال آیین حج در شرایطی برگزار میشود که چند کشور بزرگ اسلامی نظیر مصر، تونس، یمن و لیبی فضای سیاسی نوینی را تجربه میکنند و گمانهزنی پیرامون چگونگی رفتار آنها در مراسم حج چندان آسان نیست، ضمن اینکه ساکنان سایر کشورهای خاورمیانه عربی نیز در تدارک ایجاد اصلاحات سیاسی در کشور خود هستند و رویکرد غالب در نهضتهای عربی ضدصهیونیستی و آزادیخواهانه است به طوری که حتی در عربستان نیز شاهد برگزاری تظاهرات و شکلگیری تجمّعات اعتراضآمیز بودهایم.
در چنین شرایطی مراسم حج بهترین فرصت برای تعامل مسلمانان در زمینههای سیاسی و اجتماعی و دینی است و رهایی شهروندان چندین کشور اسلامی از قید و بندهای قانونی که مانع ابراز احساسات آنها در آیین حج میشده زنگ هشدار را برای سعودیها به صدا در آورده خصوصاً اینکه دولت سعودی در جریان نهضتهای عربی مدافع حاکمان مستبد و دیکتاتور و اولین گزینه برای پناهندگی آنها بوده است.
به هر حال مجموع این شرایط دورنمای امیدوارکنندهای را برای حکام سعودی ترسیم نمیکند. به همین دلیل توسل به اتهامات بیاساس، ایجاد ایرانهراسی و راهاندازی جنجالهای دیپلماتیک از سوی این کشور در آستانه برگزاری مراسم حج دور از انتظار نیست. زیرا عربستان به چنین اقداماتی در جهت زمینهسازی برای برخورد احتمالی با تحرکات حجاج مسلمان مینگرد.
برخورد تبعیضآمیز غرب با عربستان در زمینه نقض حقوق بشر و محدودیتهایی که زنان و شهروندان عربستانی با آن مواجه هستند نشاندهنده این واقعیت است که آمریکا در تمامی موضعگیریهایش به دنبال منافع نظام سرمایهداری است و اگر چنین منافعی در گرو سکوت در برابر نقض حقوق بشر در کشورهایی نظیر بحرین و عربستان باشد، دریغ نخواهد کرد. اگر چه دورادور و به منظور باجگیری از سعودیهای ثروتمند گاهی نیز بر لزوم انجام اصلاحات اجتماعی انگشت میگذارد اما حکام سعودی خوب میدانند که این اشتلمها با خرید چند فروند جنگنده و بالگرد نظامی و تجهیزات دفاعی قابل رفع و رجوع است.
اکنون آمریکا که بدش نمیآید وانمود کند با نهضتهای عربی همداستانی دارد؛ از چنین حربهای برای ایجاد هراس در کشورهای عربی که تاکنون با مشکل جدی در این زمینه مواجه نشدهاند بهره خواهد برد، کشورهایی که از یکسو با مردم خود مشکل دارند و با مقاومتهای پراکنده مدنی مواجه هستند و از سوی دیگر نحوه عملکرد آنها در برخورد با اسراییل در ترسیم دورنمای منطقه بیتأثیر نیست.
نسبت دادن اتهام ترور سفیر عربستان در آمریکا به ایران که البته با شتابزدگی طراحی شده و به همین دلیل معقول و منطقی به نظر نمیرسد بیشتر به این منظور دنبال میشود که نگاه حجاج مسلمان در ایام حج معطوف به این موضوع باشد که ایران به عنوان کانون تشیع منافع مشترکی با عربستان ندارد و به همین دلیل به دنبال ایجاد چالش است.
نگاهی به جایگاه آمریکا در منظر افکار عمومی مردم ساکن در کشورهای عربی و اسلامی در شرایط کنونی توجیهکننده تلاش این کشور برای قرار گرفتن در کنار عربستان است.
زمانی بود که آمریکا با انتقاد از عملکرد صدام در عراق، طالبان در افغانستان و سلفیها در پاکستان و قذافی در لیبی میتوانست خود را در چشم مسلمانان، طرفدار حقوق بشر معرفی کند اما نحوه برخورد آمریکا با مردم عراق، افغانستان، پاکستان در جریان اشغال و حمله نظامی نشان داد که این کشور اگر چه برای فریب افکار عمومی بر نقاط ضعف نظامهای حاکم بر کشورهای این منطقه انگشت میگذارد اما هدف اصلیاش غارت این کشورهاست. بزرگترین دلیل برای این ادعا همین است که اگر صلح مورد ادعای آمریکاییها در منطقه برقرار شود بیش از دو سوم سلاحهای تولیدی در کارخانجات اسلحهسازی آمریکا روی دستشان میماند و سالیانه صدها میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا زیان میرسد به همین دلیل آمریکا در بطن هر صلحی به دنبال جنگی تازه است و اساساً اقتصاد آمریکا وابستگی شدیدی به تجارت اسلحه و جنگافزارهای تولیدی آن کشور دارد.
بنابراین آمریکا مخالف هرگونه همگرایی معطوف به صلح و همزیستی مسالمتآمیز کشورهای خاورمیانه است. کشورهایی که نفت و پول برای خرید سلاح در اختیار دارند.
ظرف صد سال گذشته نوای جنگ در گوش گردانندگان نظام سرمایهداری آمریکا گوشنوازترین آهنگ بوده است و دیپلماسی آمریکاییها در این مدت بهرهگیری از فرصتهای اقتصادی نهفته در جنگهای منطقهای بوده است. آنها همانگونه که از امواج دریا و باد انرژی میگیرند و از آن برای راهاندازی چرخ زندگی شهروندانشان استفاده میکنند از سیل خون مردم منطقه خاورمیانه، آسیایی را میچرخانند که نهایتاً به آرد شدن گندمشان میانجامد.
نگاه تردیدآمیز به ادعاهای آمریکا بر چنین نگرش عبرتآموزی مبتنی است و متأسفانه حکام مرتجع منطقه که بادبان کشتی خود را در مسیر بادهای هدایت شده از سوی آمریکا برمیافرازند نمیدانند که چه میکنند.
آمریکاییها و اروپاییها، روسیه و به تبع آنها غولهای اقتصادی جهان نظیر چین و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم سیاست جنگ از راه دور را دنبال کردهاند تا از آسیبهای مستقیم جنگ و صحنههای رقتانگیز و سرشار از خشونت آن در امان باشند، آنها از جنگ تنها به دنبال سود و منافع اقتصادی آن هستند و بهترین نوع جنگ در نگاه آنها جنگهای هدایت شده و قابل پیشبینی است که میتوانند برای آغاز و انجام آن برنامهریزی کنند.
حکام سعودی هم در نهایت قربانی بازیهای حقوق بشری غربیها میشوند بنابراین بهتر است به جای تأکید بر تداوم روندی که تاکنون دنبال کردهاند با مردم خود کنار بیایند و تخممرغ خود را در سبدی بگذارند که به سلامت به منزل میرسد.
آمریکا گندم نمای جو فروشی است که حتی با انسانیترین ارزشها نیز برخوردی کاسبکارانه دارد و سیاستهای چندلایهاش مفهوم واژههای «دشمن» و «دوست» را زیر سؤال برده است.